شیوه استدلال درست در زندگی انسان اهمیت فزایندهای دارد. استدلال علاوه بر تأثیری که در روند پیشرفت علم به جا میگذارد، در زندگی فردی و روزمره افراد نیز دارای تأثیرات بسیار عمیقی است.
استدلال ادعایی پیچیده است که برای سازماندهی و بیان انواع خاصی از دلایل استفاده میشود. استدلال متشکل از دو یا چند ادعاست که یکی از آنها نتیجهگیری است؛ ادعاهای دیگر مقدمهها هستند. اگر دلایل درست باشد و استدلال خوب باشد، نتیجه باید درست باشد. بدیهی است که نتیجه نادرست نمیتواند از دلایل واقعی منتج شده باشد.
ردپای استدلال را در گفتوگوهای ساده روزمره گرفته تا اظهارنظرهای سیاسی و همچنین مقالهها و گزارشها، میتوان جستوجو کرد. استدلال نادرست افراد، اغلب مشکلات و نتیجهگیریهای نادرستی را برای آنها به وجود میآورد که ممکن است به خدشهدار شدن روابط، باورهای ذهنی غلط و حتی ناراحتی روحی و روانی منجر شود.
امروزه روانشناسان بر این باورند که برخی از بیماریهای روانی انسان ریشه در باورها و استدلالها و شناختهای نادرست افراد دارد.
به استدلالهای نادرست یک فرد افسرده توجه کنید: من در ازدواج اولم شکست خوردم پس در ازدواج دوم هم شکست خواهم خورد. (استدلال تمثیلی نادرست)
توانایی شناسایی، ساخت و ارزیابی استدلال، بخش اصلی و مرکزی تفکر نقاد است؛ استدلال به معنای ارائه دلایل در مورد صحت نتیجه است.
استدلال= دلیل + نتیجهگیری
نتیجه/ادعا | حرف ربط | دلیل(مقدمه) |
نخوردن شیر باعث پوکی استخوان میشود | چون | شیر دارای کلسیم است |
هر استدلال باید شامل یک یا چند گزاره دلیل و یک یا چند گزاره نتیجهگیری باشد. دلیل، بسته به نحوه و زمینه کاربرد، با این واژهها هم معناست: مفروضات، شواهد، دادهها، مقدمات، مدارک و برهان.
نتیجهگیری هم بسته به نحوه و زمینه کاربرد، هم معناست با: ادعا، دعوی، حکم، گزاره و رأی. بنابراین در عبارات و گزارهها برای شناسایی استدلال، بایستی به دنبال دلایل (مقدمات) و نتایج بود و تفکیک آنها را انجام داد.