نشست «فارابی در آینه روایت حکمت» در قالب طرح ملی نکوداشت مفاخر ایران اسلامی، در معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتاب «روایت حکمت» که بهصورت مجازی در این نشست حضور داشت، در خصوص کتاب اظهار کرد: زمانی در رابطه با فعالیتهای انجام شده در زمینه تاریخ فلسفه، مطالبی مطرح شد که درباره آنها با متفکران دیگر به گفتوگو نشستیم و نتیجه آن، انتشار کتابی با عنوان «حدیث اندیشه» بود که البته مورد بیمهری قرار گرفت، ولی به همت انتشارات جهاددانشگاهی، مجددا با عنوان «روایت حکمت» منتشر شد.
وی با تأکید بر حفظ و توسعه تاریخ فلسفه اسلامی گفت: تاکنون کتابی که بهصورت کامل و جامع به تاریخ فلسفه اسلامی پرداخته باشد، تألیف نشده است که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد. البته آثار بسیاری در اینباره جمعآوری شده که هنوز منتشر نشده است. اقدام اساسی دیگر، پر کردن شکافها و خلأهای موجود در تاریخ فلسفه اسلامی است؛ همچنین تکنگاریها درباره فیلسوفان باید افزایش پیدا کند.
نویسنده کتاب «روایت حکمت» افزود: این نقطه ضعف از گذشته با ما همراه بوده است؛ در دو یا سه دهه گذشته، در باب سهروردی یا ملاصدرا مقالات بسیاری نوشته شده، اما متأسفانه درباره ابنسینا کار خاصی انجام ندادهایم. لذا، این فعالیتها باید بیشتر انجام شود و ما را به نقطهای برساند که بتوانیم تاریخ فلسفه اسلامی را ثبت کنیم. البته من در حد توان خودم تلاش کردم تا در باب اندیشندان معاصر، از جمله شهید مطهری تکنگاریهایی داشته باشم؛ کتابی نیز با عنوان «در جستجوی حکمت» درباره استاد مهدی واعظ خراسانی تهیه کردم که منتشر شده است، همچنین چند پژوهش درباره علامه جعفری انجام دادم که ناشناختهترین فیلسوف معاصر ما هستند.
ضرورت توجه به متفکران معاصر
وی ادامه داد: ما نه تنها نسبت به گذشتگان خود بیمهر بودیم، بلکه نسبت به فیلسوفان معاصر نیز توجه کافی نداشته و آنها را به عموم مردم معرفی نکردهایم؛ نمیتوانیم نسبت به سنت و اندیشمندان خود بیاعتنا باشیم و نباید فکر کنیم که فلسفه اسلامی با ملاصدرا به پایان رسیده است و اینطور گمان کنیم که متفکرانی مانند علامه طباطبایی حرفی برای گفتن ندارند. ما باید متفکران و بهویژه معاصران آنها را مورد توجه قرار دهیم که بخشی از این وظیفه به من سپرده شده است و امیدوارم بتوانم در این زمینه کاری انجام دهم.
نصری تصریح کرد: دوست دارم کنگرهای جهانی در خصوص علامه طباطبایی برگزار شود و به شخصیت ایشان بپردازد. در کتاب روایت حکمت نیز تلاش شده به شخصیتهایی که کمتر مورد توجه هستند، پرداخته شود. معمولا به زکریای رازی، ملاصدرا، فارابی و ابنسینا توجه میشود، ولی برای امثال ابوالعباس لوکری، حسنزاده آملی و… کمتر وقت صرف میشود.
به گفته وی گفتوگو محور بودن محتوای کتاب باعث شده تا برای افراد غیرمتخصص در زمینه فلسفه نیز تا حدودی قابل فهم باشد. این کتاب چندان تخصصی نیست و روایتی از گذشته فکری و فلسفی ماست. امیدوارم افرادی که در حوزههای فکری فعالیت دارند، از این کتاب استفاده کنند و رویکرد ما بیگانگی با فلسفه یا نگاه تحقیرآمیز به این حوزه نباشد؛ به جایی نرسیم که مثل برخی افراد ادعا کنیم فلسفه اسلامی چیزی جز کلام نیست، چراکه این سخنی غیرقابل قبول است. امیدوارم درباره متکلمان و عارفان گفتوگوهایی انجام شود تا میراث عظیم فکری ما را حفظ و برای دیگران بازگو کند.
فارابی؛ حکیمی جامعنگر و دغدغهمند
حجتالاسلام جعفر شاهنظری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان نیز در این نشست اظهار کرد: از دغدغه و تلاش دکتر نصری برای تاریخ فلسفه متشکرم و من نیز تأکید میکنم که باید اندیشه گذشتگان را بهعنوان میراث، حفظ و احیا کنیم. چنین نشستهایی که نشان میدهد ما چه میراثی از دانش و آگاهی داریم و نسل جوان باید به آن بپردازد، بسیار مفید است.
وی افزود: در زمان ابنسینا و فارابی، فلسفه حالت انتزاعی نداشت، بلکه از نوعی جامعیت برخوردار بود و باعث مشغولیت فیلسوف با همه علوم و فنون میشد، ولی از زمان ملاصدرا به بعد، فلسفه حالت انتزاعی پیدا کرد و از مسائل اجتماعی، سیاسی و حکومتی فاصله گرفت که یکی از ایرادات حکیمان و فیلسوفان معاصر ما به حساب میآید و باید تحولی در این زمینه ایجاد شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان فارابی را حکیمی جامعنگر و دغدغهمند در عرصه عقل، دین، هنر، اجتماع و سیاست معرفی کرد و گفت: تاریخ فلسفه یعنی تغییر و تحول اندیشه در گذر تاریخ و نوآوریهای فرهنگی در عصری که دانشمندی میزیسته، توجه به فرهنگی که در آن رشد کرده و اینکه فیلسوفان در گذر تاریخ چه دانش و علمی تولید کردهاند. متأسفانه در بخشی از کتاب «روایت حکمت» که به فارابی اختصاص دارد، حق مطلب درباره تاریخ فلسفه ادا نشده، ولی بخش مربوط به ابنسینا از انسجام بهتری برخوردار است.
وی درباره بخش مربوط به فارابی بیان کرد: کتاب از نظر تخصصی نمیتواند برای اهالی فلسفه، بهعنوان متخصص این حوزه قانعکننده باشد، چون پرسشهایی در آن طرح شده که پاسخهای بسیار ناقص و در مواقعی، بیربط دارد. در یک کتاب تخصصی، پرسشها باید از نظمی منطقی برخوردار باشد تا بتوان از آنها نتیجهگیری کرد؛ با طرح پرسشهای کلی و مبهم چیزی دست خواننده را نمیگیرد. در نتیجه، اگر سؤالات درستتر و دقیقتر مطرح میشد و به دنبال نوآوریهای هر فیلسوف در عصر خودش بود، به راحتی میتوانستیم بگوییم که فارابی بهعنوان یک شخصیت در چه نوع فضای معنوی زندگی میکرد و پاسخ به کدام سؤالات معنوی برای او به دغدغه تبدیل شده بود.
شاهنظری با بیان اینکه یافتن تأثیر یک اندیشمند بر آیندگان بسیار مهم است، تصریح کرد: اگر پرسشها بهصورت سریالی دنبال میشد و از پرسشی به پرسش دیگر تغییر نمیکرد، میتوانستیم ابتکارات یک فیلسوف را نیز مورد توجه قرار دهیم. لذا، در بخش فارابی این نکات رعایت نشده است. از سوی دیگر، اگر این کتاب بهعنوان تاریخ فلسفه میتوانست برای عموم مردم مفید باشد، مطالب آن باید به سمت تبیین فرهنگ جامعه حرکت میکرد. از این طریق، متخصصان رشتههای دیگر و عموم جامعه میتوانستند بفهمند که فیلسوفان ما در گذر تاریخ در تولید اندیشه چگونه عمل کردهاند.
منبع: خبرگزاری ایکنا