دو روش دشمنان یک ملت برای از بین بردن قهرمانان ملتها، یکی به فراموشی سپردن نام آن قهرمان و ممنوعکردن یاد او و دیگری تحریف چهره آن قهرمان است.
این روش دوم خطرناک است و خلفای بنیامیه و بنیعباس آن را در پیش گرفتند. این کار گرفت؛ آنچنان این تیر به هدف رسید که دوره بنیامیه سرآمد، دوره بنیعباس سرآمد، قرنها بر این گذشت و دوستان اهل بیت، اهل بیت(ع) را آنچنان میبینند که آن دشمنان میدیدند.
در زندگی اهل بیت(ع) این جنایت بزرگ موفق شد. هنوز آنچنان است که شیعه امام صادق(ع) و مدعی تبلیغ سخن امام صادق(ع)، ایشان را آنچنان معرفی میکند که اگر چنانچه شما را آنطور معرفی کنند، فحش تلقی میشود. اگر من را آنطور معرفی کنند، توهین تلقی میشود. اگر امروز هر چهره موجهی را آنطور معرفی کنند، بیادبی تلقی میشود.
امام سجاد(ع) را یک آدم ضعیف بیاراده بازیچه بیمار معرفی کردند؛ «امام بیمار!» هیچ نام دیگری، هیچ عنوان دیگری، هیچ لقب افتخارآمیز دیگری غیر از بیمار برای یک امام پیدا نکردند. آن هم چه امامی؟!
امام چهارمی که به نظر ما بنیانگذار نهضت مخفی شیعی بعد از واقعه کربلاست، امام سجادی که متزلزلکننده بنیان امویست، کسی که ضامن همه نهضتهاییست که در طول تاریخ تشیع بهوسیلهی شیعه انجام گرفته. امام سجاد(ع) بهوجودآورنده همه اینهاست. شیعه امروز امام سجاد(ع) را یک بیمار میداند، در حالی که بیماری امام سجاد(ع) ـ آنچه در تاریخ هست ـ محدود به همان چند روز کربلاست.
خب شما هم در عمرتان چند روز بیمار میشوید، بنده هم بیمار میشوم؛،هر آدم ورزشکار قویهیکل نیرومندی هم در عمرش چند روزی بیمار میشود؛ اسم «بیمار» که دیگر نباید تا آخر بر این شخص بماند. به جای نامها و این عنوانهای افتخارآمیز: امام مجاهد، امام عالم، امام آگاه، امام سازمانبخش، امام تشکیلاتده، امام بهوجودآورنده نهضت، امامی که موتور گردونه تاریخی تشیع است، بگویند: «امام بیمار!»
پس ببینید که واقعاً این شیوه دشمن، گرفته و ما امروز در مقابل یک تحریف چندین قرنی قرار داریم. ما در مقابل چنین انبوه متراکمی از دروغ قرار داریم. بایستی از لابهلای اینهمه دروغ، اینهمه ظلمتهای متراکم، حقیقت منور را، حقیقت درخشان را کشف کنیم و بیرون بیاوریم. کار مشکلی هم هست؛ اما شدنیست.
گفتیم که شناخت زندگی امامان و سیره عملی امام دارای این دو فایده است؛ یکی اینکه آموزنده است و دیگر اینکه برانگیزاننده و به اهتزازدرآورنده است، انسان را در پیچوخمهای زندگی کمک میکند، به انسان حالت تفاخر و مباهات میدهد.
تعبیر جامعتری برای فایده دوم وجود دارد و آن اینکه در انسان روح غرور بهوجود میآورد؛ این احساس را در پیروان امام بهوجود میآورد که راهی که او میرفت و امروز من شیعه مدعیام که راه او را میروم، راه خداست، راه پرافتخار است، راه افتخارآمیز است و بنابراین این راه را باید پیمود. شناخت امام این دو فایده را دارد.
«همرزمان حسین(ع)؛ ده گفتار از حضرت آیتالعظمی سیدعلی خامنهای(مدظلهالعالی) در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)، محرمالحرام 1393 هجری قمری برابر با بهمنماه 1351 هجری شمسی، هیئت انصارالحسین(ع) تهران»، انتشارات انقلاب اسلامی