یادداشت از مطهره السادات نصر – مدیر مرکز افکارسنجی (ایسپا) اصفهان: عدم برهم کنش مثبت بین مهاجران و جامعه میزبان نوعی قطببندی و جداسازی هویتی در جامعه پدید میآورد.
هویت فرهنگی نقشی حیاتی در شکل دادن به جهان بینی، رفتارها و روابط فرد در درون یک جامعه ایفا میکند و منعکس کننده ادغام عناصر مختلف فرهنگی در ادراک فرد از خود است. تغییرات در شیوههای فرهنگی و پویاییهای اجتماعی میتواند بر حفظ و تکامل هویت فرهنگی در طول زمان تأثیر بگذارد و نیاز به استراتژیهای مدیریت پایدار برای حفاظت از میراث فرهنگی و هویت از تأثیرات مدرن را برجسته کند. در نهایت هویت فرهنگی نمایانگر جنبهای پویا و چندوجهی از وجود انسان است که گوهر تجارب و بیان فرهنگی فردی و جمعی را در بر میگیرد (پالکوس[2] و همکاران، 2022). همچنین، هویت فرهنگی شامل عناصر مختلفی است که ارتباط فرد را با فرهنگ خود شکل میدهد. این عناصر شامل دانش فرهنگی، برچسب مقوله و ارتباطات اجتماعی هستند که مؤلفههای مهمی هستند که بر توسعه هویت فرهنگی تأثیر میگذارند. علاوه بر این، متغیرهایی مانند قومیت، سن، جنسیت، گرایش جنسی، زبان، مذهب، ترکیب خانواده و طبقه اجتماعی نقش مهمی در تعریف هویت فرهنگی و تلاقیهای آن دارند. همچنین، ارزشهای کالبدی و اجتماعی-فرهنگی یک شهر، همراه با عناصر فضای فرهنگی آن، به هویت مناطق شهری کمک میکنند (مهندرا[3] و همکاران، 2019).
چگونگی و ابزار ساخت هویت فرهنگی، عمدتا از خلال فرآیندهای آموزش غیررسمی (خانواده و جامعه) و رسمی (نظام آموزشی) انجام میگیرد. در طول این فرایند، مجموعه گستردهای از نظامهای زبانشناختی، شناختی و بازنمایی وارد عمل میشوند. زبان، سنتها، باورها، ارزشها و هنر جنبههای اساسی هستند که هویت فرهنگی را شکل میدهند و ویژگیهای منحصربهفرد یک منطقه خاص را منعکس میکنند. درک این عناصر متنوع در درک پیچیدگی و غنای هویتهای فرهنگی در زمینههای مختلف بسیار مهم است (سلطان پور و همکاران، 1400).
یک شهر نیز به عنوان مجموعه و ترکیبی از عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای شناخته شده توسط انسان که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است، هویتی خاص دارد. هویتی که شهر را از سایر شهرها متمایز میسازد و به اهمیت ساکنان در آن معنا میبخشد با مولفههای متفاوتی تعریف و توصیف میشود که بر مبنای تفاوت شکل، محتوا و عملکرد، ساختار ماهوی شهر را تشکیل میدهند و در شهرهای مختلف متفاوتند. مولفههای تاثیرگذار بر هویت شهر شامل مولفههای طبیعی، مصنوعی و انسانی است که هویت فرهنگی زیرمجموعه مولفههای انسانی به حساب میآید. هم چنین هویت فرهنگی در شکل گیری هویت شهری شامل سبک زندگی، قوم و نژاد ساکن در شهر، زبان، موسیقی، رقص، لباس، مراسمهای مختلف مانند مراسم مربوط به تولیدات خاص، سبک معماری، اعیاد، میزان سواد، مذهب، تفریحات و …. است (صالحی زلالی و همکاران، 1398).
ایجاد فضاهای ناسازگار و بیربط با یکدیگر بر هویت شهری تاثیر میگذارد
در ایران مسئله بیهویت شدن شهری به دو دلیل اساسی صورت گرفتهاست: نخست به دلیل بحرانهای عمومی اقتصادی که به رشد بیرویه جمعیت شهری در فاصله سالهای 1335 تا امروز یعنی از زمانی که درآمدهای نفتی به صورت وسیع و روزافزون وارد کشور شدند، اتفاق افتاد و ایران را از کشوری کاملا روستایی، خودکفا با مردمانی که سختی را در زندگی روزمره خود احساس و مدیریت میکردند، به کشوری که در حال کاملا شهری، با مردمی بیشتر مصرف کننده و گاه صرفا آسایشطلب و گریزان از سختی و کار درازمدت بدل کرد. دلیل دیگری که سبب این بیهویتی شده است، افزایش اشکال موجود در سبک زندگی است که آن هم به دلیل انقلاب اطلاعاتی و رسانههایی که تاثیر هر چه بیشتری بر رفتارها و اندیشههای افراد میگذارند و همچنین به دلیل تضعیف ساختارها و مولفههای سنتی راهنما که به سبکهای زندگی سامان داده و آنها را با یکدیگر سازگار میکردند اتفاق افتاده است.
امروز افراد تصور میکنند از این حق و به خصوص از این امکان برخوردارند که به هر شکل و به هر سبکی که بخواهند زندگی کنند و این را به سطح شهر و فضاهای آن منتقل میکنند که نتیجه، طبعا ایجاد فضاهای ناسازگار و بیربط با یکدیگر است که بر هویت شهری تاثیر میگذارد(رجبی و رحمانی، 1395).
در ایران مدرنيته امری است بیرونی و نامانوس که در بستر پتانسیلهای فرهنگی رشد نکرده و به همین دلیل تاکنون در اقلیتهای قومی و مذهبی درونی نشده و در همین رابطه یکطرفه که بین سنت و مدرنیته جهت استحاله سنت صورت میگیرد شاهد آسيبهاي فراواني هستيم كه به جامعه تحميل شده است و جامعه را دچار دوگانگي و قطبي شدن سوق داده است، حال در اين روند گذار، مسئله مضاعف، رويكرد سومی است که با نفی فرا روایتها و رد جوهرگرايي، نه تنها در ذهن روشنفكر اجتماعي رخنه كرده بلكه بطور ناآگاهانه، ناخواسته و رسوبی افکار جوانان را از ارزشهاي پذيرفته شده جامعه دور و در همين راستا ميرود كه خانواده متوسط شهری را دچار افكار پوچگرايانه ميكند چرا كه در جامعه ايران دو نوع عامليت سنتگرا و ساختارشكن توامان بر عليه ساختار موجود كنش متناقضي را بروز ميدهند كه به قطبي شدن جامعه انجاميده است. لذا در خصوص تحلیل این شرایط میتوان گفت که جامعه سنتي ايران در راستاي فرايند شهرنشيني، تبادل فرهنگی با كشورهاي مدرن که با تغییرات شتاب زده بدون بسترسازی لازم همراه بوده است، جامعه را به دو قطب سنتگرا و نوگرا تقسيم كرده است. از اینرو، جامعه سنتي ايران در راستاي فرايند شهرنشيني، تبادل فرهنگی با كشورهاي مدرن که با تغییرات شتاب زده بدون بسترسازی لازم همراه بوده است، جامعه را به دو قطب سنتگرا و نوگرا تقسيم كرده است (رستگار، 1399).
جوامعی که در گذشته وجود داشته، جوامع سنتی بوده است. جوامعی که امروز وجود دارند، دو دسته هستند: مدرن و در حال گذار. جوامع در حال گذار جوامعی هستند که بخشی از آنها مدرن و بخشی سنتی است. این جوامع به مرور با مدرنیزاسیون به سوی مدرنیته پیش میروند. و معمولاً با بحران دست به گریبان هستند؛ بهویژه بحران هویت. چیزی که گوهر مدرنیته را تشکیل میدهد، یک نوع خاصی از عقلانیت است که به آن عقلانیت انتقادی میگویند. البته دوران سنت هم مبتنی بر عقلانیت است، ولی عقلانیت آن دو تفاوت گوهری با یکدیگر دارد. حداکثر کاری که از عقلانیت سنتی بر میآید، عقل تفسیری است. بلاتکلیفی اصفهان نمونهای از تعارض بین سنت و مدرنیته است. این شهر دارای زیرساختهای سنتی و فرهنگ معمول قدیمی است که در برابر چالشهای مدرنیته، به وجود آمدهاست. تلاش برای حفظ هویت فرهنگی در کنار پذیرش نیازهای جدید جامعه چالش بزرگ اصفهان است.
عدم برهم کنش مثبت بین مهاجران و جامعه میزبان عامل قطببندی و جداسازی هویتی در جامعه
زمانی که از نقش و جایگاه فرهنگ ایرانی اسلامی سخن میرود تعابیر متفاوت و گاه ناقصی از این ارتباط مطرح میشود. نقش تفاوتهای فرهنگی در نگاه به نظام بینالملل و بروز سوء تفاهمها، اختلافات و منازعات بعد دیگری از اثرگذاری است. فرهنگ اسلامی-ایرانی در مواجهه با فرهنگ جدید جهانی قرارگرفته و در نتیجه این مواجهه و مقایسه، امروزه خودآگاهی و ارزیابی هویت فرهنگیمان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است. چرا به رغم اینکه قلمرو ایرانی در طول تاریخ، سرزمین چندگانگی فرهنگ ها و تنوع و تحول مداوم آنها بود، یک جریان گسترده فرهنگی بر آن حاکم بوده و در عین کثرت ظاهری، وحدتی درونی موجب حفظ و بقای آن شده است چرا ترویج فرهنگ اسلامی-ایرانی باید در اولویت باشد ( حسینی زاده و جهان پرور، 1397). درطی گذشت زمان، هم فرهنگ ایرانی تحت تاثیرفرهنگ اسلامی گرفته است و هم فرهنگ اسلامی تجربیاتی را از فرهنگ ایرانی فراگرفته است و تعاملا تبیین این دو فرهنگ شکل گرفته است و با درآمیخته شدن این دو فرهنگ، فرهنگ اسلامی-ایرانی نیز در طی زمان شکل گرفته است. فرهنگ اسلامی-ایرانی همان نظام فرهنگی است که ارزشهای توحیدی را در بردارد و در طی زمان ایرانیان با این فرهنگ آمیخته و عجین شدند و این فرهنگ تاثیراتی را بر جامعه یایران گذاشته است. این تاثیرات از منظر فرهنگی به مانندگسترش باورها و سنت های اعتقادی و عبادی اسلام قابل بررسی هستند ( رستمی و همکاران، 1400). یکی از چالشهای اجتماعی و فرهنگی در اصفهان، جا نیافتادن فرهنگ اسلامی-ایرانی در میان مردم این شهر است. این مسئله میتواند تاثیرات منفی متعددی بر جامعه و فرهنگ محلی داشته باشد. فرهنگ اسلامی-ایرانی به عنوان یکی از پایههای هویت ملی و مذهبی، نقش مهمی در ایجاد انسجام اجتماعی دارد. جا نیافتادن این فرهنگ میتواند به کاهش همبستگی و تعامل مثبت میان افراد جامعه منجر شود. همچنین، ارزشها و آداب و رسوم اسلامی-ایرانی که بخش مهمی از فرهنگ اصفهان را تشکیل میدهند، میتوانند به تدریج تضعیف شده و جای خود را به ارزشهای وارداتی و غیربومی بدهند. این تغییرات ممکن است بر هویت فرهنگی نسلهای آینده تاثیر منفی بگذارد. فرهنگ اسلامی-ایرانی بر بسیاری از جنبههای زندگی روزمره از جمله معماری، پوشش، غذا، و رفتارهای اجتماعی تاثیر میگذارد. برای مقابله با این مسئله، نیاز است که اقدامات متعددی از جمله آموزش و پرورش فرهنگی، برگزاری رویدادها و جشنوارههای فرهنگی، و ایجاد برنامههای رسانهای برای ترویج و تقویت فرهنگ اسلامی-ایرانی در میان مردم اصفهان انجام شود. همچنین، تشویق به مشارکت فعال شهروندان در حفظ و گسترش این فرهنگ میتواند به ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک کند.
از آن جایی که مهاجران دارای هویت فرهنگی خاص خود هستند، خواه به میل خویشتن مرز هویتی خود را بندند و نخواهند در جامعه میزبان ادغام شوند و خواه از سوی جامعه میزبان پذیرفته نشوند، با احتمال زیادی در جامعه میزبان مطرود خواهند بود. در حقیقت، عدم برهم کنش مثبت بین مهاجران و جامعه میزبان نوعی قطببندی و جداسازی هویتی در جامعه پدید میآورد که میتواند پایه و اساس دیگر قطببندیهای امتیاز بخش، طرد برخی گروهها و تمایز گروههای دیگر شود. وضعیتی که از جمله مهمترین عوامل تهدیدکننده نظم و انسجام اجتماعی، هویت فرهنگی و تصویر شهر میزبان است و باید مورد توجه ویژه قرار گیرد (زاهدی و همکاران، 1394). تصویر اصفهان در میان بومیان و مهاجران ممکن است به دلایل فرهنگی، اجتماعی، زبانی یا اقتصادی تفاوتهای قابل توجهی داشته باشد که منجر به عدم تطابق و درک متفاوت این دو گروه نسبت به شهر و فرهنگ آن است.
نواحی فرهنگی در دوره های مختلف متغیر بوده است
در حوزه تمدنی ایرانی نیز نواحی فرهنگی داشتهایم که در دوره های مختلف متغیر بوده است. یکی از ناحیههای فرهنگی مهم حوزه فرهنگی اصفهان است که به سختی می توان مرز آن را مشخص کرد. این حوزه فرهنگی گاه کلیت استان اصفهان امروزی را شامل می شود و گاه می توان آن را صرفا در شهر اصفهان محدود کرد. اما میتوان آن را بر اساس شاخص زبانی، قلمرویی دانست که در آن اشکال متفاوتی از لهجه اصفهانی رواج دارد و شهرها و روستاهای مختلفی را شامل می شود. به عبارت دیگر نوعی درجهبندی میان «اصفهانی» وجود دارد؛ «اصفهانی اصیل» شهر اصفهان با « اصفهانی» خمینی شهر، نجف آباد، دهق و موارد دیگر. در ذهنیت درونی ساکنان این حوزه فرهنگی تمایز و براساس سلسله مراتب ارزش های مختلفی وجود دارد( رحمانی، 1396). از این رو در تحقیقات مربوط به دور شدن از فرهنگ اصیل اصفهان، مسائلی همچون تاثیرات جهانیسازی، تکنولوژی، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، هویت فرهنگی و شهری و ارزشهای سنتی در معرض خطر و نقش رسانهها در این موارد قابل بحث است.
همچنین نکته مهم دیگر که میتوان بیان کرد این است که یکی از مسائل مهم در مدیریت شهری، عدم وجود تصویر مشترک از قلمرو مکانی شهر و محلههای اصفهان در ذهن مردم با محدودههای رسمی شهر و محلههاست. این موضوع میتواند به چالشهای متعددی منجر شود. نبود تصویر مشترک از محدودههای شهری باعث میشود که شهروندان و مدیران شهری در تخصیص منابع و ارائه خدمات شهری با مشکلاتی مواجه شوند. به عنوان مثال، جمعآوری زباله، نظافت خیابانها، و توزیع خدمات بهداشتی ممکن است به درستی انجام نشود. همچنین برای برنامهریزی مؤثر شهری نیاز است که همه ذینفعان (شهروندان، مدیران، و برنامهریزان) درک مشترکی از محدودههای شهری داشته باشند. نبود این درک مشترک میتواند منجر به برنامهریزیهای ناکارآمد و ناهماهنگ شود. به علاوه اینکه تصویر ذهنی افراد از محدودههای محلهها و شهر میتواند بر احساس تعلق آنها به این مکانها تاثیر بگذارد. نبود تصویر مشترک ممکن است باعث کاهش احساس تعلق و همکاری شهروندان در حفظ و توسعه محلهها شود. عدم هماهنگی بین تصور مردم از مرزهای شهری و محلهها با محدودههای رسمی میتواند مشکلات قانونی و اداری ایجاد کند. برای مثال، در موارد مربوط به خرید و فروش املاک، اخذ مجوزهای ساخت و ساز، و حل اختلافات ممکن است پیچیدگیهایی ایجاد شود. بنابراین، نیاز به ایجاد یک نقشه ذهنی مشترک از محدودههای شهری و محلهای اصفهان در بین شهروندان و همراستاسازی آن با محدودههای رسمی، امری ضروری است. این هدف میتواند از طریق برنامههای آموزشی، اطلاعرسانی عمومی، و مشارکت شهروندان در فرآیندهای تصمیمگیری شهری محقق شود.
منابع:
حسینی زاده، سید سعید و جهان پرور، طاهره،1397،ترویج فرهنگ ایرانی اسلامی تاثیر فرهنگ ایرانی اسلامی در عرصه بین الملل،چهارمین کنفرانس بین المللی توانمند سازی جامعه در حوزه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران،https://civilica.com/doc/903891.
رجبی، آزیتا، و رحمانی، محمدحسن. (1395). بررسی هویت شهری و دلایل بروز بی هویتی در شهرهای ایران. همایش ملی فرهنگ گردشگری و هویت شهری. SID. https://sid.ir/paper/874272/fa
رحمانی، جبار. (1396). فرهنگ و شخصیت در اصفهان (مطالعه ای انسان شناختی در باب یک گونه شخصیتی در شهر اصفهان). پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی)، 7(1 )، 7-29. SID. https://sid.ir/paper/511517/fa
رستگار، هانیه. (1399). بررسی تقابل سنت و مدرنیته در جامعه امروزی ایران. پژوهش ملل، 59(5)، 43-57.
رستمی، محمدحسین و حاجی زاده، پویا و فریار، میلاد،1400،فرهنگ ایرانی_ اسلامی و ویژگی های تاریخی آن در جامعه ایران،هفتمین کنفرانس بین المللی گردشگری، فرهنگ و هنر،https://civilica.com/doc/1320242
زاهدی محمدجواد, انصاری ابراهیم, ملکی امیر, & حمیدیان اکرم. (1394). سنجش و تبیین طرد اجتماعی مهاجران خارجی در کلانشهر اصفهان، 5(17)، 30-1.
سلطان پور اشتبینی، اکرم، عربستانی، مهرداد، و ساروخانی، باقر. (1400). شناسایی و اولویت بندی عناصر هویت فرهنگی در تکوین و پایداری هویت قوم ترک. جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، 8(18 )، 89-113. SID. https://sid.ir/paper/1052849/fa
صالحی زلانی, هاشمی, میرزاد, & عباس. (1398). بررسی هویت شهری ایلام و مؤلفههای هویتبخش آن. فصلنامه علمی فرهنگ ایلام, 20(62, 63), 118-141.
Lee, Y. T., & Gyamfi, N. Y. (2023). Multicultural identities at work. In Oxford Research Encyclopedia of Business and Management.
Mahendra, I., Dwijendra, S. T., SDs, M. A., IPU, A., Paturusi, S. A., Putra, D., & Agung, I. D. G. (2019). Elements of the Cultural Space as a Form Identity of Klungkung Urban Area, Bali, Indonesia. Journal of Social and Political Sciences, 2(2).
Ruiz Palacios, M. A., Villalobos, L. G., Oliveira, C. P. T. D., & Pérez González, E. M. (2022). Cultural Identity: A Case Study in The Celebration of the San Antonio De Padua (Lajas, Perú). Heritage, 6(1), 351-364.
[1] Lee & Gyamfi
[2] Palacios
[3] Mahendra