امید جهانشاهی کتاب مجمل، اما گیرا و آموزندهای به نام «روزنامهنگاری جایگزین» دارد که خواننده را با یکی از موضوعات پرجاذبه در دنیای رسانه آشنا میکند.
«روزنامهنگاری جایگزین» کاری از نشر ثانیه است و ۴۸ صفحه دارد. این کتاب در سال ۱۳۹۳ به بازار فرهنگی ایران وارد شده است. روزنامهنگاری جایگزین آن گوشه قدرتمند در جهان مطبوعات و خبرگزاریهاست که بیرون از رسانههای جریان رسمی فعالیت میکند و آشکارا با آن مخالفت است. این روزنامهنگاران مخصوصاً در عرصه مباحث سیاسی به نقشآفرینی علاقهمندند، اما در حوزههای دیگر مانند هنر، محیطزیست و اقتصاد نیز ممکن است در تضاد با رسانههای جریان اصلی ایفاگر و اثرگذار باشند. شاید بتوان گفت روزنامهنگاری جایگزین عمری به درازنای دنیای رسانهای دارد. هر زمان و هرکجا که رسانهای رسمی فعالیت داشته، در کنارش جریان جایگزینی هم شکل گرفته است. این همان نکته مهمی است که میان روزنامهنگاری جایگزین با شهروندی خطکشی و آنها را از هم متمایز میکند. روزنامهنگاری شهروندی مخصوصاً از زمان تحول در قلمرو فناوری پدیدار شده است.
اما روزنامهنگاری جایگزین با ظهور اینترنت و پیامرسانهای نو به مرحلهای تازه قدم گذاشت و گسترش یافت، نه اینکه آغاز شد. وبلاگها یکی از ابزارهای بسیار جدی در دامنهدارشدن روزنامهنگاری جایگزین بودند که امروزه اهمیت خود را از دست دادهاند و جایگزینهای محبوب و حیاتی دیگری دارند. «استقلال» واژهای کلیدی در شناخت روزنامهنگاری جایگزین به حساب میآید. روزنامهنگاران جایگزین که با واژه استقلال شناخته میشوند، چه کسانی هستند؟ در هر جامعهای رسانههای جایگزین را جوانان، اقلیتها، مهاجران و فعالان جنبشهای اجتماعی و سیاسی اداره میکنند. نمونه این روزنامهنگاری طرفدارن امام خمینی(ره) هستند که علیه شاهنشاهی پهلوی خبر تولید میکردند. همین مثال آشکار میکند که روزنامهنگاری جایگزین مسیر پرپیچوخم و دشواری دارد. و ضمناً تا چه حد میتواند قدرتمند و در تحولات سیاسی _ اجتماعی اثرگذار باشد.

روزنامهنگاران جایگزین غالباً مانند افرادی که شغلشان با دنیای رسانه و خبر پیوند خورده است، آموزشهای حرفهای ندیدهاند. بااینهمه، افرادی آگاهاند که در موضوع مشخصی تخصص و تسلط دارند. شناخت بستری که روزنامهنگاری جایگزین در آن پدید میآید حائز اهمیت است؛ چراکه از زاویهای دیگر ما را با این دنیا آشنا میکند. بستر روزنامهنگاری جایگزین که با عناوینی چون «مستقل» یا «رادیکال» هم شناخته میشود، کاملاً با جریان رسانههای اصلی ناهمگون است. روزنامهنگاری جایگزین به تمرکززدایی باور دارد و میکوشد تا تمامی مراتب سازمانی و بایدها و نبایدهای سرمایهداری را جایی در پشتسر بگذارد. این روزنامهنگاری را میتوان شکلی از روزنامهنگاری دموکراتیک دانست. روزنامهنگاری جایگزین منابع و راهو رسوم و تعلقات رسانههای جریان غالب در یک جامعه را به چالش میکشد. مدل صنعتی تولید در روزنامهنگاری، الزامات ایدئولوژیک در دنیای حرفهای، پاسخ به نیازهای سرمایه یا گامبرداشتن در مسیر ایدهها و خواستههای نظام سرمایهداری آن ریشههایی است که رسانههای جریان اصلی از آنها اثر میگیرند. بنابراین، هرگز نمیتوانند کارکرد رسانههای جایگزین را داشته باشند.
کتاب کنونی کمترین نقد یا نگاه منفی به روزنامهنگاری جایگزین ندارد. اما هر خوانندهای میتواند از خود بپرسد که آیا روزنامهنگاران این عرصه همواره دغدغهمند و برای مردم در درستترین راه قدم بر میدارند؟ آیا نمیتوان گفت روزنامهنگاران جایگزین هم ممکن است، همسو با نظرها و خواستههای گروهی دیگر از قدرتمندان دنیا خبر تولید کنند؟ مگر غیر از این است که روزنامهنگاران جایگزین یا هر گروه دیگر از فعالان رسانهای در هر کجای دنیا ممکن است به دنبال منافعی بروند که با سود و زیانهای شخصی پیوند دارد؟ و در یک کلام آیا روزنامهنگاران جایگزین همواره مستقل خواهند ماند؟ در پشت جلد «روزنامهنگاری جایگزین» اینگونه میخوانیم: «روزنامهنگاری جایگزین آن روزنامهنگاری را در بر میگیرد که بهوسیله افرادِ بیرون از سازمانهای رسانهای جریان اصلی تهیه میشود؛ یعنی آنها که اغلب آموزش حرفهای ندیدهاند، اما روایتها و تحلیلهای خود را مسئولانه و آگاهانه مینویسند؛ روایتها و تحلیلهایی خارج از کادر قرائت رسمی رسانههای جریان اصلی و گفتمان حاکمی که سازمانهای بزرگ میکوشند بهعنوان تنها روایت مشروع آن را طبیعیسازی کنند.
روزنامهنگاری جایگزین را نباید صرفاً در قالب تهیه اطلاعات خبری خارج از اتاقهای خبر رسانههای جریان اصلی تعریف و تحدید کرد. روزنامهنگاری جایگزین محرک عمل اجتماعی است و طیف وسیعی از فعالیتهای رسانهای را شامل میشود.»
مونا فاطمینژاد