«رسانه بدون مخاطب مثل جنگل بیدرخت است»؛ این جمله طلایی کتابی با عنوان «روزنامهنگاری شهروندی» و به قلم پاکیزه و فشرده مصطفی قوانلو قاجار است. کتاب را نشر «ثانیه» در سال ۱۳۹۲ و در ۴۸ صفحه چاپ کرده است.
این کتاب با توجه به قطع پالتویی آن، جنس کاغذش و حجم کمش همراه سبک و خوشخوانی است که بتوانیم وقتهای مردهمان با آن زنده کنیم! اما این که چرا گزاره «رسانه بدون مخاطب مثل جنگل بیدرخت است» جمله طلایی کتاب به حساب میآید، چون بحث اصلی کتاب شاخههایی از روزنامهنگاری است که با روزنامهنگاران حرفهای معنا پیدا نمیکند، بلکه با شهروندان پیوند دارد، یعنی کسانی که هویت آنها با جهان رسمی خبر و دفاتر خبرگزاریها و مطبوعاتیها تعریف نمیشود. آنها مکان و زمان کاری ندارند و در هر سن و شغلی میتوانند به این جایگاه برسند.
در یک توصیف ساده و کوتاه میتوان گفت که هرکس خبر تولید کند، اما از قبل آموزش حرفهای خبرنگاری ندیده باشد، یعنی به دنیای گسترده روزنامهنگاری شهروندی قدم گذاشته است. بهجز این تعریف روزنامهنگاری، مفاهیم مرتبط با آن نیز همگی با مخاطبان یا مردم یا شهروندان معنا مییابند؛ روزنامهنگاری عمومی یا مدنی، روزنامهنگاری مردمی، روزنامهنگاری فرامحلی و روزنامهنگاری دموکراتیک از جمله آن مفهومها به شمار میآید که با کلیات و برخی از جزئیات کارشان در این کتاب آشنا میشویم. پیوند مطبوعات و رسانهها با شهروندان صرفاً به تولید برخی خبرهای خاص یا معمولی که خبرنگاران حرفهای دنبالشان نمیروند، منحصر نمیشود.
مقوله روزنامهنگاری شهروندی که با ظهور فناوریهای نو و مشخصاً موبایلهای هوشمند و تبلت و پیامرسانها فراگیر شده است، از جنبهها و منظرهای گوناگونی درخور بررسی است. رسانهای که مخاطب داشته باشد و بتواند با گروه فراوانی از شهروندان در تهیه اخبار تعامل کند، این پیام را به ناظران بیرونی مخابره میکند که آمادگی، ظرفیت و توانایی خوبی برای حضور در بازار تبلیغات دارد. درج انواع آگهی تبلیغانی از قرن نوزدهم میلادی جزئی از فعالیت و دغدغه رسانهها شده است.
بدون تردید در دنیای امروز، هیچ مدیر و مؤسسی در عرصه خبر نمیتواند خود را از این فرصت حیاتی بیبهره بگذارد. بنا بر دادههای کتاب «روزنامهنگاری شهروندی»، این قلمرو خبری مخالفان و موافقان خودش را دارد. اما قطعاً بنا بر شواهد و نشانههایی که در متن آماده است، بحث بر سر اینکه ما مخالف یا موافق شهروندان خبرنگاریم بیهوده است! آنچه اهمیت دارد بازتعریف و شناخت دقیق و تخصصی این بخش از روزنامهنگاری عمومی است که با جریان حرفهای آن تنیده است. امروز، شناخت ابعاد مختلف آن و مدیریتش اهمیت وافر دارد. آنچه مهم است گامبرداشتن در مسیری است که از آسیبهای این قلمرو بکاهیم و بر مزایایش، مزایایی که هیچکس توان انکارشان را ندارد، بیفزایم، اگر بهراستی باور داریم که رسانههای چاپی و الکترونیک جز با تعامل شهروندان معنادار و پویا نمیشوند.
در پشت جلد «روزنامهنگاری شهروندی» اینگونه میخوانیم: «ردپای «شهروند خبرنگار» با «روزنامهنگاری شهروندی» در حوادث طبیعی، اعتراضها و اعتصابهای سیاسی، انتخابات و بسیاری دیگر از فعالیتهای جمعی بشر امروزه دیده میشود. مفهوم جدیدی در عرصه روزنامهنگاری محسوب نمیشود، اما به مدد فناوریهای رسانهای این مسئله همهگیر شده و هر شهروند با همراهداشتن یک تلفن موبایل و یا یک تبلت به خبرنگاری فعال در عرصه فعالیتهای اجتماعی تبدیل شده است. برخی شهروندان حضور خبرنگار را مزاحم روزنامهنگاری حرفهای میدانند و برخی دیگر معتقدند که شهروند خبرنگاران به رسانههای جریان اصلی در پوشش اخبار یاری رسانده و حتی باعث اثرگذاری بیشتری شده است.»
مونا فاطمینژاد