شهر و سینما چه رابطهای با هم دارند؟ جایگاه سینما در شهر چگونه است؟ آیا میتوان توسعه شهر را از تاریخ توسعه سینما درک کرد؟ به نسبت شهر و سینما و بازنمایی شهر در آثار سینمایی فکر کردهاید؟ شهری که در سینما باز نمایانده میشود چگونه شهری است؟ مقالههای کتاب «شهر و سینما در ایران» در پاسخ به چنین پرسشهایی تدوین شده است.
مهوش خادمالفقرایی، جامعهشناس و عضو هیئتعلمی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان در یکی دیگر از سلسلههای فصل سخن با عنوان شهرتاب که سهشنبه، ۲۲ شهریورماه 1401 با محور گفتوگو درباره کتاب«شهر و سینما در ایران» در کتابفروشی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، با طرح چند پرسش گفت: چرا خواندن کتاب «شهر و سینما در ایران» مهم است؟ این کتاب چه چیزهایی به ما میدهد؟ اگر این کتاب را بخوانیم از چه حوزههای مطلع میشویم و چه دانشی به ما افزوده میشود؟
او سپس ادامه داد: کتاب «شهر و سینما در ایران» شامل مجموعه مقالههایی از افراد مختلف است؛ ازجمله مقاله پرویز اجلالی با نام «سالنهای سینما در شهرهای ایران (۱۲۸۳-۱۳۹۵): از پیدایش تا توسعه ناپایدار»، مقاله سیدمجید حسینیراد با عنوان «نشانه شهر در سینمای ایران: بازخوانی معنای شهر در تصاویر سینمایی»، مقاله امیرعلی نجومیان با عنوان «جنسیت و شهر در سینمای ایران»، مقاله علی پاپلی یزدی با عنوان «رادیکال شدن شهر محلهای در سینمای لاتی – جاهلی» و همچنین مقالهای درباره تخیلات منظری شهری تهران در سینما که نوشته بهارک محمودی است.
خادمالفقرایی تصریح کرد: اگر ما شهر را بهعنوان یک لوکیشن در سینما در نظر بگیریم، همیشه حضور دارد، بهغیراز فیلمهای اپارتمانی صِرف که در شهر حاضر نمیشوند و محور خانواده را بازنمایی میکند؛ ولی حدود ۹۰ درصد مواقع شهر در سینما حضور دارد و نمیتوانیم بگوییم که فیلمی خالی از شهر داریم.
این جامعهشناس با بیان اینکه در دهه ۶۰ یا ۷۰ شهر بهنوعی خاص در سینما بازنمایی میشود و این بازنمایی هرچه به سمت زمان حاضر میآییم متفاوتتر و مدرنتر میشود، افزود: در دهه ۶۰ بیش از اینکه شهر در سینما بازنمایی شود به روستا بها داده میشود و سوژه مدرن شهری در آن دوره اهمیت چندانی ندارد که شاید به دلیل ایدئولوژی حاکم بر آن زمان باشد. زمانی هم که سینما به سراغ شهر میآید اتفاقاتی را موردنظر دارد که باعث آسیبهای اجتماعی میشود، ولی هرچه به زمان حال بهویژه دهه ۹۰ نزدیک میشویم شهر محل آسیب نیست و ویژگیهای مثبت و منفیِ آن توأمان نشان داده میشود یعنی شهر، محلی برای نشان دادن آسیبهای اجتماعی است و از سویی دیگر عاشقانه و زیباییهای شهر نیز نشان داده میشود.
او گفت: تفاوت دیگر نیز به قبل از انقلاب بازمیگردد که شهر بازهم در سینمای دهه ۴۰ و ۵۰ آسیبزا است و فرهنگی لوطیوار وجود دارد که افرادِ متعلق به پایین شهر علیه شهرِ مدرن قیام میکنند و ریشه این مسئله به تغییر و مدرنشدن شهر و مهاجرت روستاییان به شهرها به دلیل اصلاحات ارضیِ دهه ۴۰ اتفاق افتاد؛ ضمن اینکه سینمای روشنفکری نیز مطرح شد و به دلیل آسیبهایی که شهر میتواند ایجاد کند در آن نقدهایی به شهر مطرح میشود.
عضو هیئتعلمی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان با بیان اینکه کتاب «شهر و سینما در ایران» به ما کمک میکند که پیش از انقلاب، اوایل انقلاب و زمان حال را بهتر بشناسیم، خاطرنشان کرد: پیش از مطالعه این کتاب لازم است که خوانندگان، مطالعات نشانه شناختی داشته باشند، چراکه نویسندگان مقالههای این کتاب از چنین مفاهیمی استفادههای بسیاری کردهاند.
خادمالفقرایی اضافه کرد: یکی دیگر از مواردی که میتوان با خواندن کتاب «شهر و سینما در ایران» دریافت کرد فضای شهری است که زمان حال را به ما نشان میدهد یعنی شهری که در فیلمهای دهه ۹۰ نشان داده میشود به ما کمک میکند تا بفهمیم سینماگران در مورد شهر چطور فکر کرده، طبقات فرودست را با چه نشانههایی معرفی میکنند و برای طبقات بالا از چه نشانههایی استفاده میکنند.
او افزود: در بسیاری موارد، شخصیت منفیِ موجود در فیلمهای دهه ۹۰ از طبقات بالا برآمده است و این موضوع نشان میدهد که تفکر و گفتمان حاکم بر سینما در آن دهه این است که ثروتمندبودن و زندگی در طبقات بالا انسان را به سمتی میبرد که نقش آسیبزا برای دیگران ایجاد کنند و بهنوعی نشان میدهد که آسیب را طبقات بالا ایجاد میکنند و طبقات پایین آسیب را میپذیرند؛ همچنین طبقات فرودست نیز اگرچه با آسیبهایی مانند اعتیاد دستوپنجه نرم میکنند، اما از آنها شخصیتهایی نسبتاً مثبتی نمایش داده میشوند که به دلیل شرایط به این آسیبها دچار شدهاند، ضمن اینکه این گفتمان بالادستِ خوب و پاییندستِ ساده نشئتگرفته از گفتمانهای انقلابی ما است.
خادمالفقرایی همچنین با اشاره به اینکه موضوع نقش سینما در گردشگریِ یک شهر در کتاب «شهر و سینما در ایران» خالی است، گفت: این ضعف در سینمای تهرانزده وجود دارد که بخش اعظم فیلمهایی که ساخته میشود تهران را بازنمایی میکند و اگر هم به سراغ اصفهان میآیند برای فضای تاریخی آن است و بیننده تصور میکند که اصفهان شهری سنتی است که وجوه مدرن در آن وجود ندارد.
در ادامه این نشست نفیسه باقری، مورخ و پژوهشگر تاریخ سینما با اشاره به دو جمله از کتاب «شهر و سینما در ایران» یعنی «شهر هم ذات سینما است» و «سینما متولد شهر است» این پرسش را مطرح کرد که وقتی در اصفهان به سینما فکر میکنید اولین کلمه یا تصویری که به ذهن شما میرسد چیست؟
او سپس با بیان اینکه سینما و خیابان چهارباغ در اصفهان عمیقاً با یکدیگر آمیختهشدهاند، گفت: چهارباغی که در دوران صفوی ساخته شد خیابان تفرجگاهی بود و اگرچه اعیان و اشراف و خواص به آن راه داشتند، ولی به گفته سفرنامهنویسان، گاهی مردم عادی نیز در آن جایی داشتند و حتی میتوانستند با دادن انعام به باغها از میوههای باغها تناول کنند.
باقری اضافه کرد: پیتر دلاواله، سفرنامهنویسی که در دوران صفوی در ایران حضور داشت در کتاب خود آورده است که «چهارباغ، خیابانی دور از شهر اصفهان است ولی در پی توسعه شهری اصفهان و به هم پیوستن محلات این شهر بعید نیست که در آینده جزو بافت مرکزی اصفهان باشد» و پیشبینی او سه قرن بعد محقق شد و در دوره پهلوی این اتفاق افتاد.
این پژوهشگر سینما تصریح کرد: درباره این موضوع که چطور شد سینماها سر از باغها درآوردند باید به دوره قاجار نگاه کنیم که دورهی رکود غمانگیز خیابان چهارباغ است، ولی به نظر من متروکهشدن چهارباغ در دوره قاجار به حکومت پهلوی بهخصوص در دوره رضاشاه کمک کرد تا مظاهر تمدنی جدید را به این خیابان وارد کند، بهطوریکه از نقشه سیدرضا که مربوط به سال ۱۳۰۲ است و تنها خیابان مستقیم در آن خیابان چهارباغ است اینطور استنباط میشود که سینما تنها میتوانست در آنجا احداثشده و به رونق و رفتوآمد این خیابان کمک کند؛ ضمن اینکه نقطه شروع این ساختوساز در چهارباغ، دروازه دولت بود و این آبادی، گامبهگام جلوتر آمد و به خیابان انقلاب فعلی و سپس به جوار زایندهرود یعنی آخرین سینمای دوره پهلوی با نام سینما شهرفرنگ یا سینما قدس امروز رسید؛ بنابراین یعنی توسعه شهر را میتوان از تاریخ توسعه سینما درک کرد.
باقری با بیان اینکه اولین سینمای خیابان چهارباغ اصفهان طبق اسناد اشارهشده، سینما مایاک است که در سال ۱۳۰۸ ساخته شد و با اشاره به اینکه اغلب، اقلیتهای قومی مذهبی، آورنده جریان سینما به ایران بودهاند، افزود: همزمان با سینما مایاک سینما سپه و شاپور در دروازه دولت تأسیس شدند که البته سینماهای موقتی بودند، ضمن اینکه سینماهای اولیه به دلیل نداشتن استانداردهای لازم عمر کوتاهی داشتند و جای خود را به سینماهای بعدی میدادند.
مدیر انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان گفت: قبل از احداث پاساژ کازرونی (هجرت) در آنجا سالنی به نام سینما تاج یا ایرانِ نو وجود داشت که سینمای تابستانی بود، سینما آسیا نیز در کوچه فتحی قرار داشت که سینمای خوشنامی نبود و همیشه مقروض بود ضمن اینکه دیگر، اثری از این کوچه وجود ندارد و به باغ هشتبهشت ملحق شده است. همچنین سینما ایران در بدنه شرقی چهارباغ وجود داشت که برخی بهاشتباه این سالن را اولین سینمای اصفهان میدانند درحالیکه چنین نیست.
او ادامه داد: در سینماهای اصفهان از ابتدا فیلمهای داستانی پخش نمیشد، چراکه تعداد فیلمهای داستانی کم بود و اغلب فیلمها آموزشی، خبری، سیاسی و تبلیغاتی بوده است؛ همچنین بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۲۷ رقابت برای پخش فیلمهای ساخت انگلیس و شوروی در ایران ازجمله اصفهان وجود داشت چراکه در سال ۱۳۲۰ ایران توسط متفقین اشغال شد و از یکطرف رکود سینمایی ایجاد شد و از سویی دیگر کنسولگری شوروی و انگلیس در اصفهان برای پخش فیلمهای خود رایزنی کرده و سینماهای مایاک فیلمهای ساخت شوروی و سینما ایران فیلمهای تولیدشده توسط انگلیس را پخش میکردند، اما این جریان از سال ۱۳۲۷ متوقف شد و جریان پخش فیلمهای ساخت امریکا شکل گرفت.
باقری با اشاره به مخاطبان سینما در دوره پهلوی، تصریح کرد: اگرچه در دوره پهلوی صفهای طولانی برای ورود به سینما وجود داشت ولی در میان مخاطبان، تنوع صنفی و جنسی وجود نداشت و بخش عمده مخاطبان سینما طبقه کارگر بود، چراکه اصفهان در دوره پهلوی، شهر کارخانهها بود و بیش از نیمی از شاغلان اصفهان کارگر کارخانهها بودهاند. همچنین قشر دوم مخاطبان سینما نوجوانان بودند و خانمها نیز قشر سوم حاضر در سینما بودند که اگرچه در ابتدا اندک اما بهتدریج با ساخت سینماهای جدید حضور آنها بیشتر شد.
او سپس به مالکان سینما در اصفهان اشاره کرد و ادامه داد: مالکان سینما اغلب سرمایهدارانی بودند که سینما برای آنها امکانی برای افزایش درآمد داشت، اما مَلاکانی نیز به ساخت سینما کمک میکردند که از جمله در مورد سینما مولن روژ و سینما سپاهان این موضوع دیده میشود.
این مورخ و پژوهشگر تاریخ سینما با بیان اینکه سینما همایون مقابل مدرسه چهارباغ، تنها سینمای اصفهان بود که در داخل پاساژ قرار داشت، گفت: در کتاب «شهر و سینما در ایران» اشارهشده که سالنهای سینمای قدیم اصفهان نیز پردیس بودهاند، اما به این معنا که فقط مخصوص نمایش فیلم نبودند و انواع برنامهها در آن برگزار میشد.
باقری اضافه کرد: سینما چهارباغ که امروز با نام پردیس سینمایی چهارباغ شناخته میشود که سینمای دیگر چهارباغ بود که مالکِ آن، دارای سینما مهتاب نیز بود که در بافت سنتی خیابان حافظ ساخته شد و با مخالفتهای بسیاری روبرو شد.
مدیر انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان یادآور شد: بخش مذهبی جامعه، سینما را جایگزینی برای برنامههای سنتی تصور میکرد و از اینرو از همان ابتدا نگاه مثبتی به سینماها نداشتند، اما فیلم «خانه خدا» حتی مذهبیون را نیز به سینما کشاند؛ ضمن اینکه سینما نقشجهان نیز که در حال حاضر وجود ندارد اولین و آخرین سینمایی بود که توسط غیر اصفهانیها ساخته شد، همچنین سینما ساحل نیز جزو سینماهای مدرن در آن زمان بود که ساخت آن سه سال به طول انجامید.
او با بیان اینکه فیلمبَرها، فروشندههای صفحات موسیقیِ سینما، کیوسکهای فروش پوسترهای سینمایی و همچنین کافهچیهای سینما ازجمله مشاغل خُرد بودند که بهتدریج با احداث سینماها شکل گرفتند و بهتدریج نیز فضاهای جدیدی برای سینماها خلق شد، گفت: آخرین سینما در محور چهارباغ سینما شهرفرنگ بود که در خیابان پهلوی (مطهری امروز) ساخته شد و این سینما آنقدر برای اصفهان مهم بود که توسط استاندار آن زمان افتتاح شد و بهعنوان سینمای چهار ستاره ثبت شد و قیمت بلیتهای آن از سایر سینماها بیشتر بود. این سینما در سال ۵۷ در آتش سوخت؛ ضمن اینکه این اتفاق برای سینماهای بسیاری در چهارباغ اتفاق افتاد.
وی اضافه کرد: سالن مهر در خیابان نظر شرقی، سالن پارس در خیابان حکیم نظامی و سالن میهن در خیابان حافظ از دیگر سالنهای سینمای اصفهان خارج از محدوده چهارباغ بودند؛ اما این موضوع که سینماهای زیادی در خارج از چهارباغ ساخته نشدند و اگر هم ساخته شدند مورد استقبال قرار نگرفتند نشان میدهد که موضوع سینما و شهر بحثی بسیار جدی است و یکدیگر را تقویت میکند.
منبع: خبرگزاری ایسنا اصفهان