29 شهریور 1403

از دکه‌‌های خیابانی تا مگامال‌ها

نویسنده: ریحانه سادات سجادی

یادداشت از دکتر مینا کشانی همدانی- دانش‌آموخته دکترای شهرسازی: در این یادداشت تلاش شده، زوایایی از کارکردهای پدیده «خرده‌فروشی‌ موقت در عرصه‌ عمومی شهر»، مورد بحث قرار گیرد. اگرچه این پدیده به طورکلی از منظر علم اقتصاد نیز قابل مداقه است، اما این جستار به این جزء از زیست شهری، از زاویه لنز طراحی و برنامه‌ریزی شهری، نگریسته است.

از تصویری آشنا آغاز می‌کنم؛ کمتر کسی را می‌توان یافت که وقتی نام هندوستان را می‌شنود، تصاویری از خیابان‌های مملو از عابر و دستفروش‌های پرشمار در پیاده‌روهای پر ازدحام آن را به خاطر نیاورد. این قاب، در بسیاری از کشورهای جهان شرق، تکرار می‌شود. دستفروش‌ها، گاری‌ها، دکه‌های خیابانی و بازارچه‌های موقت، همه و همه شمایلی است از نوع منحصربفردی از زیست روزمره اجتماعی در تاروپود تبادل اقتصادی ریزدانه! آنچه که امروزه به انحای متفاوت در بسیاری از کشورهای جهان، در سطوح کیفیتی متفاوت، قابل مشاهده است.

تنها در کشورهای آسیایی مانند هند، کامبوج، مالزی، تایلند، چین و …، در طول حدود دو دهه گذشته، تعداد قابل‌توجهی از دکه‌های خیابانی در شهرها افزایش یافته است. پدیده‌ای که توجه موافقان و مخالفان بسیاری را در میان اقشار مختلف جامعه از مردم عادی و اصناف گرفته تا مدیران و تصمیم‌سازان شهری به خود جلب کرده است. به عنوان مثال مخالفان، این پدیده شهری-اقتصادی را نوعی از تداخل صنفی دانسته‌اند که بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای، از خدمات و امکانات موجود در شهر استفاده می‌کنند و در مواردی نیز، رقیب صنفی جدی برای مشاغل ثابت بدنه‌های تجاری شهر به شمار می‌روند؛ در مقابل موافقان حوزه مطالعات شهری، از این پدیده به عنوان فرصتی برای بازآفرینی برخی فضاهای بی‌کیفیت شهری، توسعه سبک خاصی از گردشگری (مانند پاپ‌آپ توریسم) و راهکاری برای بازگرداندن نشاط، سرزندگی و ارتقای کیفیت زندگی به برخی مناطق بی‌هویت شهری یاد کرده‌اند.

بنابراین، اعمال سطح مشخصی از مدیریت و نظارت بر این عنصر شهری، می‎‌تواند به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیت برخی از مکان‌های شهری از سوی مدیران، به کار گرفته شود و حتی با تعریف برخی نقش‌های ویژه برای آنان مانند نقش خوراک، صنایع دستی، هنر، کتاب و… به آنان هویت مستقلی داد؛ به عنوان مثال در این زمینه خیابان رامبلا اسپانیا به عنوان یک نمونه موفق در عرصه گردشگری؛ و یا دکه‌های فروش کتاب، آثار هنری وعتیقه‌جات در حاشیه رودخانه سن پاریس، تجربه موفق دیگری از این اقتصاد ریزدانه در بطن فضای شهری به شمار می‌روند؛ در حوزه تجارب داخلی، در تهران خیابان سی تیر با وجود دکه‌های خوراک و غذا و بازارچه صنایع‌دستی در خیابان چهارباغ اصفهان از دیگر نمونه‌های شناخته شده هستند. این در حالیست که امروزه در شهرهای ایران شاهد رشد فضاهای درشت‌دانه و غول‌پیکر مگامال‌ها و مراکز خرید هستیم که در حال بلعیدن زیبایی‌های مینیمال شهرهای شرقیِ ما هستند. فضاهایی کالایی شده که در نقدهای وارده به آن از سوی متخصصین، طرد اجتماعی اقشار حاشیه‌ای، فیلترینگ، درونگرایی و حصارکشی از عمده‌ترین معایب آن به شمار می‌رود. این در حالیست که بسیاری از همین دست فضاها، باوجود صرف هزینه هنگفت، همچنان اقبال عمومی نداشته و بعضا سازندگان آن‌ها، برای تزریق نشاط و سرزندگی به فضای درونی آن، به راهکار جانمایی و استقرار همین دکه‌های موقت فروش محصول در قالب طراحی ویژه در گیت‌های ورودی، راهروهای داخلی و فضای محوطه‌سازی شده در این مال‌ها، پناه می‌برند.

به طور کلی به نظر می‌رسد، استفاده از دکه‌های خیابانی در قالب عملکردهای تازه و به‌روز و با طراحی همسو با زمینه منظر و بستر استقرار آنها، می‌تواند راه‌حل مناسبی به منظور ارتقای کیفیت برخی از فضاهای شهری و یکی از راهکارهای خرد توسعه گردشگری متناسب با بستر آن به شمار رود و در یادداشت‌های آتی، به سایر ابعاد استفاده از «خرده‌فروشی‌های موقت در عرصه‌های شهری و فضاهای اجتماعی» خواهیم پرداخت.

مطالب مرتبط