یادداشت از محمدسروش جوشش- پژوهشگر جهاددانشگاهی اصفهان: در سالهای اخیر، افزایش میزان ساخت و ساز در شهرها، منجر به تخریب ساختمانهایی شده که همچنان دارای عمر مفید بوده و قابل استفادهاند. استفاده مجدد تطبیقی به فرآیند استفاده مجدد از یک ساختمان موجود برای هدفی غیر از آنکه در ابتدا برای آن ساخته یا طراحی شده است، اشاره دارد. همچنین به عنوان بازیافت و یا تبدیل نیز شناخته میشود. استفاده مجدد تطبیقی یک استراتژی موثر برای بهینهسازی عملکرد عملیاتی داراییهای ساخته شده است. از تخریب هزاران ساختمان جلوگیری کرده و به آنها اجازه داده تا به اجزای حیاتی بازسازی شهری تبدیل شوند.

روند تخریب در ایران با سرعت بسیار زیادی در حال رشد است. یکی از علل رخداد این اتفاق را در بخش اقتصادی میتوان پیدا کرد. ساختمانهایی که تخریب و ساخت مجدد در آنها در کنار رشد تراکمسازی، منفعت مالی بیشتری برای صاحبان آنها داشته و باوجود از بین رفتن مصالح زیاد، همچنان سودآوری بسیاری برای آنان دارد. به طور مثال، در سال 1939، 90 درصد پروانههای صادر شده برحسب وضعیت زمین، مربوط به تخریب ساختمان قدیمی و احداث ساختمان جدید بوده که این رقم معادل با 40 درصد از کل ساخت و سازهای کشور بوده است. این مورد بیانگر تولید نخالههای ساختمانی بسیاری نیز است.
استفاده مجدد تطبیقی، رویکردیست که میتواند میراث گذشته را در عین حفظ و نگهداری، هویت تازه به آن بخشیده و از هدر رفتن منابع و انرژی جلوگیری کند. به طور مثال، موزه یادبود جنگ درسدن در کشور آلمان، ساختمانیست که در اصل اسلحهخانه و موزه ساکسون بود، به عنوان موزه نازیها، موزه شوروی و موزه آلمان شرقی خدمت میکرد.
در سال 1989 و پس از اتحاد دو آلمان شرقی و غربی، موزه بسته شد. در سال 2001، یک مسابقه معماری برای گسترش آن برگزار شد. برنده این مسابقه، دنیل لیبسکیند، علاوه بر تقویت ساختمان قدیمی، یک سازه پیکان مانند شفاف به نمای این ساختمان اضافه میکند. استودیوی لیبسکیند بیان میکند که «باز بودن و شفافیت نمای جدید، که نمایانگر باز بودن جامعه دموکراتیک است، در تضاد با سختی ساختمان موجود بوده که نشاندهنده شدت استبداد گذشته است». نوک پیکان نقرهای از مرکز ساختمان سنتی نئوکلاسیک بیرون زده و یک سکوی تماشای پنج طبقه به ارتفاع 29 متر را فراهم میکند که مشرف به شهر است.
در ارتباط با مزایای استفاده مجدد تطبیقی ساختمانهای موجود میتوان به مواردی همچون افزایش فرصتهای اقتصادی، بازآفرینی شهری، حفظ ارزشهای میراث فرهنگی و تاریخی، کاهش ضایعات تخریب دفن زباله، افزایش بهرهوری انرژی، افزایش سودمندی ساختمان و مقرونبهصرفه بودن، افزایش ارزش دارایی، بهبود کیفیت زندگی، کاهش انتشار کربن و مصرف انرژی کمتر اشاره کرد.
از مهمترین چالشهای موجود در این راه، مسائل مربوط به یکپارچگی و تقویت سازه، انطباق با مقررات جدید آییننامههای ساختمان، سیاستهای دولتی ضد استفاده مجدد تطبیقی، عدمآگاهی، هزینه نگهداری بالا، عدم وجود انگیزهها و عدم تصمیمگیریهای صحیح است.
میتوان نتیجه گرفت که در عصر نوین ساخت و ساز، تخریب و دوبارهسازی بهترین خروجی برای رسیدن به نتیجه مطلوب نیست. احیا و تعریف دوباره برای یک عملکرد قدیمی، میتواند اولین راه تعامل برای تجدید ساختار یک ساختمان و بنا باشد. با استفاده از مصالح نوین، بروزرسانی ساختمان فرآیندی دشوار نخواهد بود و مهمترین مسئله در این نوع برخورد با ساختمان، توجیه کارفرما و طرح سوال درست برای وی است، اینکه چگونه و با چه قیمت دست به ترکیب ساختمان برده خواهد شد و نتیجه به چه نوعی خواهد بود. چگونه ساختار سیمای شهری به مسیر خود ادامه داده و با انجام کمترین مداخلات میتوان به ادامه حیات آن کمک کرد.
منبع: اخترکاوان، مهدی و نانکلی، هنگامه. استفاده مجدد تطبیقی به عنوان یک استراتژی در توسعه پایدار شهرها. اولین کنفرانس سالانه پژوهشهای معماری، شهزسازی و مدیریت شهرسازی. 1394.