18 شهریور 1403

برنامه؟ نه، ممنونم

نویسنده: سمیرا قاسمی

سوالات مردم تمامی ندارد. همه‌ فکر می‌کنند مقصد یک جای دور است و موفقیت، یعنی زندگی‌مان را برنامه‌ریزی کنیم که به آن برسیم، برای همین از دبیرستانی‌ها این سوالات سه‌گانه را می‌پرسند: چه رشته‌ای می‌خواهی بخوانی و کدام دانشگاه می‌خواهی بروی و بعد از آن می‌خواهی چه کار کنی؟

چیزی که دانش‌آموزان بیچاره سال آخر دبیرستان نمی‌دانند، این است که بعد از اتمام دانشگاه هم با مجموعه سوالات دیگری روبرو می‌شوند: حالا قرار است کجا کار کنی؟ و کی می خواهی ارتقا بگیری؟ و برنامه‌ات برای آینده چیست؟

دانش‌آموختگان بیچاره با خودشان می‌گویند: «فکر می‌کردم قبلا جواب سوال‌های سخت را داده‌ام» اما در حقیقت، همیشه سوالات بیشتری هست؛ حتی بعد از ازدواج، پیدا کردن کار، گرفتن ارتقا و بچه‌دار شدن… در فرهنگ ما، چنین سوال‌هایی فراوان است و می‌شود صداش زد: جنون بیشتر خواستن یا جنون برنامه‌ریزی، برای زندگی پیش‌پینی ناپذیر.

باید بدانیم که این سوالات، تمام نمی‌شود مگر اینکه ما تمامش کنیم. کارلی فیورینا، مدیر عامل سابق شرکت اچ‌پی در کتاب «راه خودت را پیدا کن»، با بیان تجربه شخصی خودش به ما می‌گوید که چرا توجه به مسیر، از تمرکز بر برنامه، به مراتب مهم‌تر است: «فقط بعد از تلاش بی‌نتیجه در رشته حقوق بود که متوجه شدم برای زندگی طرح و برنامه‌ای نداشتم. قرار بود چه کنم؟ تنها پاسخی که می‌گرفتم این بود: برو یه کاری پیدا کن!

بنابراین تمرکزم روی کسب درآمد معطوف شد. هر درآمدی. فقط باید کار می‌کردم. در یک مرکز خدمات کاریابی ثبت‌نام کردم و شدم کارمند موقت. کار من پاسخگویی به تماس‌های تلفنی، تشکیل پرونده، تایپ قراردادها و ارسال ایمیل بود. چندان مهیج نبود اما ثابت بود و من قصد داشتم این کار ثابت یکنواخت را، به نحو احسن و با فداکاری انجام بدهم. همیشه کمی زودتر می‌رسیدم و کمی دیرتر می‌رفتم. از هر کسی که وارد محل می‌شد، دوستانه استقبال می‌کردم و می‌کوشیدم نیازهایش را با محبت و احترام تأمین کنم. از هر گونه زیاده‌روی در روابط اجتناب می‌کردم و در عوض، درباره همه حرف‌های خوب می‌زدم. برای امور کوچک، راه‌های خلاقانه و کارآمد پیدا می‌کردم و به مرور متوجه شدم این‌ها چه تأثیر زیادی دارند.

طوری رفتار می‌کردم که برای آن موقعیتی که به من داده شده، بسیار سپاس‌گزارم و واقعا هم بودم. در گفت‌و‌گوهایم صادق بودم و کارمندان دیگر را تشویق و دل‌گرم می‌کردم. وقتی مدیرم پیشنهادی می‌داد، با گوش جان می‌شنیدم و هر کاری که در توانم بود انجام می‌دادم، تا یاری‌گر گروه باشم. در تمام این مدت نیز هیچ هدفی نداشتم. من هیچ ایده‌ای نداشتم که می‌خواهم با زندگی‌ام چه کنم!

وقتی از من می‌پرسند چطور مدیر عامل شدید؟ می‌گویم: هرگز برنامه‌ای برای آن نداشتم. به جای آن، مسیر داشتم؛ مسیر کار سخت و تعهد به تعالی. شرایط، هر چه که می‌خواست باشد… مسیر من حرکت به سمت مشکلات بود، به جای فرار از آن‌ها، مسیر کشف استعداد دیگران بود، از طریق همکاری با آن‌ها و با هدف نظم‌دادن به امور، مسیر من تشخیص فرصت‌ها بود، وقتی در می‌زدند و البته، پیدا کردن شهامت عبور از در

این زن موفق، معتقد است که ما با اتکا به مجموعه‌ای تحت کنترل از ویژگی‌های شخصیتی‌مان در «مسیر» باقی می‌مانیم؛ ویژگی‌هایی که ما را از درون، برای شکار فرصت‌های مناسب، در زمان مناسب، با اعتماد به نفس کامل، خرد، و متانت آماده می‌کند. اگرچه، مسیر ادعا نمی‌کند که اوضاع، همیشه خوب خواهد ماند و تصمیم‌گیری، همیشه آسان خواهد بود یا پیامدها، هرگز نا امیدمان نمی‌کنند اما دل دادن به مسیری که در آن، استعدادهای‌مان به مرور کشف می‌شود، منجر به زندگی‌ای سرشار از دستاورد، ماجراجویی، عشق، سپاس‌گزاری، شادی و همکاری مثبت خواهد شد.

به باور کارلی فیورینا، موافقت با برنامه، تجارت واقعا خطرناکی‌ست و عوارض جانبی آن، از آنچه می‌دانیم واقعی‌تر است. زیرا اگر به مقصد برسیم اما نتوانیم موقعیت خود را حفظ کنیم، در معرض خودویرانی قرار می‌گیریم. اگر به مقصد برسیم، اما متوجه شویم غیرعملی و ناامیدکننده است، با سرخوردگی فلج کننده‌ای دست به گریبان می‌شویم و اگر اصلا به مقصدمان نرسیم، به یأس و ناامیدی‌ای دچار می‌شویم که می‌تواند ما را به سرعت هر چه تمام‌تر، زمین‌گیر کند. گاهی نیز این مقصدها، زندگی خودشان را ادامه می‌دهند و کنترل فرایندی را به دست می‌گیرند که همیشه گمان می‌بردیم در اختیار ماست و هیچ‌کدام از این‌ها، ذره‌ای شبیه به موفقیت نیست.

نویسنده کتاب «راه خودت را پیدا کن»، اکنون بر اساس تجربه زیسته‌اش، به همه توصیه می‌کند که: «کاری پیدا کن؛ هر کاری و آن را به بهترین شکل انجام بده. بعد می‌بینی که چیزهای زیادی درباره خودت یاد می‌گیری و فرصت، بالاخره یک روز سراغت خواهد آمد. آن وقت، فقط برای عبور از موقعیت، به اندازه کافی شجاع باش.»

سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان می‌کوشد با انتشار سلسله مطالب «کار خوانی»، مخاطبان خود را در مسیر رسیدن به شناخت بهتر خود، برای رسیدن به رضایت شغلی یاری کند. یادداشت‌های پیشین، با هشتگ کارـخوانی در شبکه‌های اجتماعی این سازمان به نشانی studentcity_isf@ قابل دسترسی‌ست و یادداشت‌های آتی نیز، به معرفی بیشتر کتاب «راه خودت را پیدا کن» اختصاص خواهد داشت؛ کتابی که راهنمایی برای تشخیص استعداد نهفته و قدرت درونی، سپس تقویت و به کار بردن آن در جهان بیرونی است.

مطالب مرتبط