چهارمین نشست از سلسله نشستهای خوانش هویت فرهنگی با موضوع «ارتباط بین فرهنگی رابطه بین خود و دیگری» با ارائه دکتر سیاوش گلشیری_منتقد، نویسنده و مدرس دانشگاه و به همت انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
پس از راهاندازی «دبیرخانه هویت فرهنگی» ذیل معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان، واحد انتشارات تلاش دارد با تاکید بر سرفصل فعالیتهای این دبیرخانه، در راستای دانشافزایی اعضای دبیرخانه و علاقمندان به این موضوع، جلسات خوانش متون علمی مرتبط با هویت فرهنگی را برگزار کند.
سلسله نشستهای خوانش هویت فرهنگی به بازخوانی، کتاب، جستار و مقالات مرتبط با این حوزه میپردازد. در چهارمین نشست از سلسله نشستهای خوانش هویت فرهنگی موضوع «ارتباط بین فرهنگی رابطه بین خود و دیگری» با تحلیل رمان «جنایت و مکافات» مورد بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این نشست در خصوص سپهر نشانهای توضیحاتی ارائه شد. سپهر نشانهای جایی است که در مرکز آن متون فرهنگی تولید میشوند و بیرون از آن آشوب و بینظمی، درون سپهر را تهدید میکند؛ و در تعامل این درون و بیرون است که میتوان به تولید فرهنگ جدید دست یافت. یوری لوتمان پایهگذار مکتب نشانهشناسی فرهنگی تارتو- مسکو با طرح نظریهی فرهنگی با محوریت مفهوم سپهرنشانهای به توصیف و تبیین سازوکار عملکرد نشانهای فرهنگ در مقام یک سپهرنشانهای میپردازد.
ریشههای ترجمهی بینانشانهای را باید نظریه سپهرنشانهای یوری لوتمان و همتای او باریس اوسپنسکی جستوجو کرد. مضمون عمومی نظریه سپهرنشانهای آن است که در جهان ما، هیچ متنی خودمختار و بیرون از بافت نیست.
یوری لوتمان پایهگذار مکتب نشانهشناسی فرهنگی تارتو- مسکو با طرح نظریهی فرهنگی با محوریت مفهوم سپهرنشانهای به توصیف و تبیین سازوکار عملکرد نشانهای فرهنگ در مقام سپهرنشانهای می پردازد.
در ترجمهی بینازبانی ما با دو نوع بینامتن یعنی پیش متن و فرامتن روبهرو هستیم که پدیده ای جهانی تلقی میشود که همان ترجمه در معنای عام و متعارفش است. در ترجمهی بینانشانهای ما با دو نظام نشانه¬ای سر و کار داریم. نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت ارتباط ترجمه بینانشانهای و بینافرهنگی است.
در اینجا بار دیگر، مفاهیم «فرهنگ خودی» و «نه فرهنگ/ دیگری» لوتمان خود را نشان می دهند که بیانگر وسعت دیدگاه اوست.
هر فرهنگی فضای «خود» را آشنا، آرامشبخش، متعارف و انسانی میداند و در تقابل با آن و برای اثبات آن، پيوسته ديگری عجيب و نامتعارف را در روايتها، اسطوره ها، سينما، تلويزيون، سياست، ادبيات، داستانهای علمی ـ تخيلی و در يک کلام، در مجموعه متون آن فرهنگ بازمیسازد .
هر فرهنگ دارای پيشينهای از تاريخ بده بستانها و تجربههای خود از ترجمه بين فرهنگی و آميزش بين فرهنگی است و در عين خود بودن در همه تاريخ و در دوره معاصر، پيوسته به ديگری فرهنگی وابسته بوده است.
حال اگر اين الگوی فرهنگی خودمحور را تعديل کنيم ـ الگويی که خود را در کانون جهان میبيند و غير را هيولا، بدوی و آشوب ـ آن گاه در دو سويه اين دوگانه به جای فرهنگ و نافرهنگ (طبيعت)، فرهنگ خود و فرهنگ ديگری، متن خود و متن ديگری خواهيم داشت .
در این نشست به تحلیل فرايند ترجمه بين فرهنگی، که دارای سه رويكرد است، اشاره شد.
• رويكرد خود و نه ديگری؛ اين رويكرد با کارکرد هويتبخش و در نتيجه، ايدئولوژيكی فرهنگ سروکار دارد که خود فرهنگی است و ديگری بدوی.
• رویکرد دوم، نه خود بلكه ديگری است. رويكردی که ديگری را آرمانی میکند و از منظر ديگری به خود مینگرد.
• رویکرد سوم، هم خود و هم دیگری، اما با اين تفاوت که نه خود و نه ديگری نمیتواند در حد گروهی اجتماعی عمل کند، زيرا به محض اينكه گروهی اجتماعی چنين رويكردی را در پيش گيرد، آن گروه به يک خودِ فرهنگی در برابر ديگری ها تبديل شده است.
در ادامه این نشست، حاضران در خصوص انتخاب موضوع جلسه بعد این سلسله نشستها باهم به بحث و تبادل نظر پرداختند.



