10 تیر 1404

در جست‌و‌جوی قهرمانان فروتن کار

10 تیر 1404

سمیرا قاسمی

تونی فیدل، مربی و مدرس کارآفرینی به همه دانشجویان جویای کار توصیه می‌کند: تمرکزتان بر درک زمینه‌های کاری‌ و استفاده از آن دانش برای ایجاد ارتباط با بهترین‌ها باشد؛ برای پیدا کردن آدم‌هایی که واقعا بهشان احترام می‌گذارید؛ بر قهرمانان‌تان، آن ستاره‌های عموما فروتن، که شما را در مسیر کاری‌تان راهنمایی می‌کنند.

بیل گورلی هم جایی گفته بود: «من نمی‌توانم شما را هوشمندترین یا باشعورترین آدم کنم، ولی می‌توانم به بیشترین دانش ممکن مجهزتان کنم.» پس اگر می‌خواهید وقت خود را صرف کسب اطلاعات کنید، باید چیزهایی بیاموزید که به آن‌ها علاقه دارید، حتی اگر کاری در آن راستا ندارید، به دنبال حس کنج‌کاوی خود بروید؛ وقتی مجهز به آن دانش شدید، می‌توانید به دنبال آدم‌هایی بروید که از بهترین‌ها هستند و سعی کنید با آن‌ها کار کنید.

در صفحه 40 کتاب «ساختن» توضیح تونی فیدل را، درباره چگونگی این جست‌و‌جو می‌خوانید: «منظورم از دنبال کردن این نیست که اگر به ماشین‌های الکتریکی علاقه دارید، یواشکی ایلان ماسک را تعقیب کنید تا ببینید چه کسی به او گزارش می‌دهد، منظورم این است که زیر شاخه‌ها را بشناسید و ببینید چه کسی است که در رشته محبوب شما  رهبری دستش است؟ آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی پیدا کنید، دیدگاه‌هایتان را بیان کنید، سوالی هوشمندانه بپرسید و ارتباط برقرار کنید.

کلید ماجرا این است که ثبات قدم داشته باشید و مفید باشید. فقط به دنبال چیزی نباشید، بلکه چیزی ارائه بدهید. اگر دغدغه‌مند و کنج‌کاو باشید همیشه چیزی برای ارائه دارید. در این مسیر می‌توانید به داد و ستد ایده‌های خوب بپردازید، مهربان باشید و راهی برای کمک پیدا کنید.»

او می‌گوید: «اگر می‌توانید به شرکتی کوچک بروید. نقطه مطلوب، کسب و کاری است که سی تا صد نفر آدم سعی در ساخت چیزی داشته باشند؛ چیزی با ارزش. بینشان هم چند ستاره باشد که بتوانید از آن‌ها چیزی یاد بگیرید، حتی اگر هر روز با آن‌ها سر و کار نداشته باشید.

می‌توانید به شرکت‌های بزرگ هم بروید ولی آنجا نزدیک شدن به ستاره‌ها سخت است. باید بدانید قرار نیست تأثیر بزرگی در آنجا بگذارید. شما مورچه‌ای در مقابل فیل هستید، پس از وقت‌تان برای لمس ساختار و بخش‌های مختلف استفاده کنید، برای لمس نظم جزئی، فرایندها، تحقیق‌ها و پروژه‌های طولانی‌مدت و نگاه بلندمدت آن شرکت.

مراقب باشید بین پای فیل‌ها گیر نیفتید، وگر نه نمی‌توانید کل آن را ببینید. فرایند راهبری شرکت، تشریفات اداری، جایگاه‌های شغلی و سیاست‌های آن، به سادگی ممکن است با رشد واقعی فردی اشتباه گرفته شود.

شرکت کوچک، منابع کم دارد و ابزارهای کمتر و بودجه محدود. شاید به موفقیت نرسد و هرگز نتواند پولی به دست بیاورد، شاید مزایای زیادی نداشته باشد، اما شما آنجا به آدم‌های مستعد بیشتری برمی‌خورید. آن‌ها انرژی متفاوتی دارند و کل شرکت بر همکاری با هم متمرکز است؛ تمرکز بر اینکه یک ایده خاص محقق شود و در این مسیر، چیزهای بی موردی مثل کاغذبازی و… کنارگذاشته می‌شود.

آن‌جا شما همه با هم سوار یک قایق نجات هستید و سوار بودن در آن قایق، و نشستن کنار آدم‌هایی که عمیقا به آن‌ها احترام می‌گذارید، لذت‌بخش است. وقتی فرصت کار کنار قهرمان‌هایت را داری، متوجه می‌شوی آن‌ها هیچ‌کدام چیزی نیستند که در ذهنت ساخته‌ای، بلکه ممکن است در زمینه‌ای نخبه، و در زمینه دیگر بی‌اطلاع باشند.

آن‌ها می‌توانند با تعریف کردن از کارت، به تو بها بدهند و تو هم می‌توانی به آن‌ها کمک کنی؛ می‌توانی حواس‌شان را جمع چیزهایی کنی که متوجهش نشده‌اند و رابطه‌ای بسازی که صرفا بر اساس ستایش یا پرستش نیست، بلکه بر اساس احترام متقابل است.»

ما وقت تحصیل دنبال بهترین استاد و بهترین پروژه‌ایم، ولی وقتی دنبال کار می‌رویم، تمرکزمان می‌شود پول، عنوان و مزایا؛ هر چند تنها چیزی که می‌تواند کاری را کاملا شگفت‌انگیز کند، یا صرفا حرام کردن وقت باشد، خود آدم است.

سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی واحد اصفهان، می‌کوشد با انتشار سلسله مطالب «کار خوانی»، مخاطبان خود را در مسیر رسیدن به شناخت بهتر خود، برای رسیدن به رضایت شغلی یاری کند. یادداشت‌های پیشین، با برچسب کار خوانی در شبکه‌های اجتماعی این سازمان به نشانی studentcity.isf@ قابل دسترسی است و یادداشت‌های آتی نیز، به معرفی کتاب «ساختن» اختصاص خواهد داشت؛ کتابی که راهنمایی نامعمول برای ساختن چیزهایی است که ارزش ساخته شدن دارند.

مطالب مرتبط