در این نشست، مهمانان، پروفسور علی صنایعی، استاد تمام دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان و کسری یزدانی، مدیر گروه دپارتمان مدیریت جهاددانشگاهی واحد اصفهان به بیان نظرات و نقدهای خود در خصوص کتاب پرداختند.
در آغاز پروفسور صنایعی، رئیس انجمن مدیریت کسبوکار ایران درباب کتاب موردنظر که بحث اساسیاش فروش و کسبوکار است، چنین اظهار کرد: نویسنده کتاب یکی از صاحبان مکاتب بازاریابی است. کتابی که برای این نشست انتخاب شده، کتاب بسیار خوبی است؛ ولی فقط در حوزه نظر به بیان مطالب پرداخته و از نظر من نمیتواند در عرصه عمل کاربردی باشد. ست گاردن در فرانسه به تدریس رشته MBA بهصورت کاربردی میپردازد و به فروش کمک میکند. کسی مثل کاردون، نویسنده کتاب باید از مکتبی در بازاریابی صحبت کند که برای مردم جامعهاش مفید باشد و از آن بهره برده باشند؛ زیرا صرف بیان نظریهها در یک کتاب بدون اینکه راه و روش استفاده و پیاده کردن آن را در عمل بدانیم، نمیتواند چندان جالب و کاربردی باشد. اما در یک نگاه کلی باید بگویم که این کتاب خوب است و ارزش خواندن و تأمل در آن را دارد.
وی در ادامه افزود: کتاب «فروش؛ تنها راه بقا» اثری درخور اعتناست، اما جامعه امروز ما بیشتر به کتابهای کاربردی احتیاج دارد تا در بازار و مدیریت به کار همه مردم بیاید. تئوری بودن صرف کتاب نقد مهمی است که میتوان به آن کرد. ما به دادههایی نیازمندیم که در عمل تا بازار جهانی فروشندگان ما را راهنمایی و هدایت کند.
او به اهمیت فرهنگی کتاب نیز نظر کرد و اینگونه شرح داد: کتابهای اینچنینی از این بعد که ما را با فرهنگهای مختلف آشنا میکنند، مهم هستند. شناخت و درک فرهنگها برای ما راهگشاست و نباید دستکم گرفته شود. بازار، ترسها و پیچیدگیها و اضطرابهای خاص خودش را برای ما دارد. متأسفانه ما گاهی تنفر از برند ایجاد میکنیم.
وی همچنین تصریح کرد: باید اموری از جمله قیمت متناسب با بازار، اینکه چه کالایی در بازار رواج دارد، چرا خرید میشود و ماهیت بازار را مورد توجه قرار داد. اگر کتاب این امور را هم در خود جای میداد، در مقایسه با آنچه اکنون در دست ما قرار دارد، تکامل بهتری داشت. نقد اصلی این است که در زمینه کتاب هیچ مکتبی را مشاهده نمیکنیم و هیچ تئوری اصلی قدیمی یا جدیدی را در عرصه بازاریابی بهمثابه پشتوانه در نظر نگرفته است.
در ادامه، کسری یزدانی، اظهار کرد: در تأیید سخنان آقای صنایعی باید بگویم که کتاب پیشرو، نظریه یا مکتبی بهمثابه پشتوانه ندارد؛ ولی به اعتقاد من ما در تک تک لحظههای زندگی خود در حال فروش چیزی هستیم که میتواند محبت، ارتباط با دیگران، کالا و … باشد. باید بدانیم که بازاریابی با فروش تفاوتهایی دارد. ما نمیتوانیم همه مکاتب را حداقل در بازار ایران پیدا کنیم؛ زیرا بومیسازی نشدهاند.
وی در توضیح بعضی از مطالب کتاب گفت: در جایی از کتاب آمده: «همه چیز قیمت نیست و همه چیز خدمات است، بهتر است که انسانها در کنار قیمت و کیفیت مناسب، خدمات مناسب عرضه کنند.» این سخن بسیار درست و تمرکز اصلی کتاب در اینجا بر فروشندگان است، بهطوری که توصیه میکند با دیگران ارتباط خوب برقرار کنند و احساس خوبی نسبت به آنها داشته باشند؛ ولی متأسفانه بسیاری از کسبوکارهایی که امروزه با آنها سر و کار داریم، با مشکل فروش مواجهاند؛ یعنی برنامه فروش خوبی ندارند و نمیدانند چگونه دارایی خود را بفروشند.
یزدانی تأکید کرد: در این کتاب تجربههای شخصی نامنسجم به چشم میخورد و کمی ما را به یاد سخنرانان زرد میاندازد. چیزی که در خصوص فروش به خوبی در کتاب بیان شده، پیگیر بودن است. ما همیشه توصیه میکنیم که در فروش پیگیر باشید؛ ولی افراد بزرگ فکر میکنند که اگر پیگیر باشند، شخصیت و غرورشان زیر سؤال میرود؛ اما کتاب توصیه میکند که حتی به دفعات متعدد باید پیگیر باشیم و به افراد القا کنیم که از ما خرید کنند. فروش باید پیگیری، ارتباط خوب و احساسات خوب داشته باشد.
وی یادآور شد: که از خواندنیها و نکات مثبت کتاب بیشتر میتوان صحبت کرد. نمونه آن جمله زیبایی بود که از مخاطب میخواست «عاشق محصولتان، عاشق خودتان و عاشق مشتریتان باشید».
در پایان یزدانی با نظر به بحث فروش گفت: به همه پیشنهاد میکنم، دستکم یک بار فروش را در زندگی تجربه کنند. زیباترین نوع ارتباطگیری بهگمانم فروشندگی است. این کتاب حس خوب فروش را به خواننده منتقل میکند. این را هم در نظر باید داشت که فروش در کتاب و درس دانشگاه با فروش در بازار فرقهای اساسی دارد. بازار خودش یک دانشگاه است.