«مکتب فلسفی اصفهان»؛ اصطلاحی که در سالهای اخیر، زیاد میشنویم و نخستین بار، هانری کربن بود که آن را بهکار برد. به گفته او، «مکتب اصفهان تراوشهای روح و تفکرات معنوی انسان، فصل مصفایی از تفکر مذهبی و عرفانی و احوال و مقامات باطنی و دوره پرارزش تاریخ معنویت ایران است.» این جریان فکری به دست میرداماد پایهگذاری شد، ملاصدرا آن را به شکوفایی رساند و «حکمت متعالیه» از ثمرات و دستاوردهای این مکتب فلسفی شناخته میشود.
مکتب فلسفی اصفهان در عصر صفوی و در بستر اندیشه شیعی شکل گرفت؛ تمامی فیلسوفان آن شیعه دوازده امامی بودند و رویکردشان، تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی بود. اهمیت این جریان فکری در تأثیری بود که بر فلسفه اسلامی گذاشت و آغازی بر دوره نوزایی فلسفه ایران بود. نامهای آشنایی چون شیخ بهایی و میرفندرسکی، از دیگر چهرههای شاخص مکتب فلسفی اصفهان قلمداد میشوند.
در نخستین شماره از سلسله یادداشتهای «هویت فرهنگی اصفهان» که به کاوش در ریشههای فرهنگی دینی این شهر کهن در آینه تاریخ میپردازد، مخاطبان را دعوت میکنیم تا با مراجعه به لینک زیر، با مکتب فلسفی اصفهان و نوآوریهای آن در فلسفه اسلامی بیشتر آشنا شوند:
ـ مکتب اصفهان؛ نقطه عطف فلسفه اسلامی