یادداشت از دکتر زهرا سادات اسماعیلیان- دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری: عدالت و آزادي دو دغدغه ديرپا و احتمالاً جاويدان بشرند كه از طلوع جوامع انساني تاكنون به صورتهاي گوناگون و درجات متفاوت، انديشه و عمل آدميان را به خود مشغول داشتهاند. بشريت با وجود هزاران سال انديشه در باب عدالت و صدها سال تفكر درباره آزادي، هنوز به اجماع نظري درباره تعريف از معيارهاي عملي و نظري سنجش كاربرد اين دو فضيلت دست نيافته است. گرچه در عمل، براي هر دوي اين فضيلتها، ضوابط كاربردي و قوانين اجرايي نهاده، اما ضرورتهاي زندگي عملي، بشر را به وضع چنين قوانين واداشته است و كاربرد اين ضوابط مبتني بر قطعيتهاي انديشه نیست. عدالت و آزادي، مفاهيمي اجتماعي است و اگر فضيلتي بر آنها مترتب است به خدماتي باز ميگرددكه از آنان نصيب جامعه ميشود. شايد با اندكي مسامحه بتوان گفت محصول اجتماعي آزادي، «كارايی» است و محصول اجتماعي عدالت، «پايداري» پايداري و كارايي، دو شرط نخستين و لازم هرگونه موجوديت يا «هويت اجتماعي» بلندمدت شهر است. وقتي براي يك هويت اجتماعي، «موجوديت بلندمدت» متصور نباشد، «سعادت اجتماعي بلندمدت» نيز براي آن منتفي است. در واقع جامعه ناپايدار را «كارايي» به چه كار آيد و جامعه ناكارا را «پايداري» نشايد.
کاتالاکسی[1]، نقطه تلاقی آزادی و عدالت، و بنابراین نقطه تلاقی عدالت و پایداری است. كاتالاكسي، هويتي خود پديدار و خود تكامل يابنده است كه ميتواند به خدمت پايداري بلندمدت اجتماعي درآيد. از اين گذشته، در عرصه انديشه نيز كاتالاكسي ابزاري كارآمد براي درك و فهم كارايي درست عدالت در عرصههاي اجتماعي و اقتصادي است. از آنجا که شهر محل تجلي و عينيتيابي اجتماع است، اگر كاتالاكسي محصول خود پديدار اجتماع آزاد است، اين اجتماع آزاد در شهر پديدار مي شود. در واقع بدون شهر، كاتالاكسي نيز پديدار نخواهد شد. از اين گذشته، شهر به عنوان يك هويت خود پديدار و خودگستر آزاد، خود يك كاتالاكسي است. به بیان دیگر، نخست كاتالاكسي شهر شكل ميگيرد و آنگاه در بستر آن ساير كاتالاكسيها پديدار ميشوند. شناخت كاتالاكسي، به شناخت بهتر از عدالت و آزادي، بهبود كارايي و پايداري و ارتقاي مديريت شهري ميانجامد. در واقع كاربرد مفهوم كاتالاكسي در بحث سياستگذاري و مدیریت شهري است.
هر مديريت شهري به سه روش بر سازوكار و ساختار كاتالاكسي شهر تـأثير ميگذارد. نخست از طريق روشهايي كه درآمدهاي لازم براي مديريت شهري را از شهروندان اخذ ميكند؛ دوم از طريق روشهايي كه منابع مالي خود را در شهر هزينه ميكند و سوم از طريق استانداردها و سياستهايي كه نظامهاي شهري تصويب، اعلام و برآن نظارت ميكند. در هر سه مورد، مديريت شهر ميتواند به گونهاي عمل كند كه با كمترين آسيب به سازوكار كاتالاكسي شهر، به سوي ساختار مورد نظرش از شهر حركت كند.
در مورد شهرداريها به نظر ميرسد سياست جاري شهرداريها در مورد تأمين منابع مالي مورد نياز خود از طريق «فروش سياست شهري»، در بلندمدت براي شهرها بسيار آسيب بخش خواهد بود. در واقع مديريت شهري بايد در چارچوب ضوابط و استانداردهاي فني و اجتماعي به سياستگذاري و مديريت در حوزه شهري بپردازد. وقتي مديريت شهري، سياستها، ضوابط و استانداردهاي خود را با دريافت عوارض (يا عناوين ديگري) تغيير ميدهد يا از آنها چشم ميپوشد به منزله اين است كه سياستهاي خود را با دريافت وجوهي از شهروندان، ميفروشد. اين وضعيت همانند اين است كه داور در بازي فوتبال، البته بهطور علني با دريافت وجهي از بازيكنان يا تيمها، قواعد بازي را ناديده بگيرد يا تغيير دهد. حتي اگر هر دو تيم و همه بازيكنان با اين رويه داور موافق باشند، تداوم بلندمدت چنين رويهاي حاصلي جز بيثباتي در قواعد بازي و افزايش انتظارات بازيكنان در مورد امكان تغيير قواعد بازي ندارد. طبيعي است كه در چنين شرايطي، اصل كاتالاكسي بازي، فرو ميريزد و بنابراين هيچ بازي بلندمدت خلاقانهاي شكل نخواهد گرفت.
[1] براي واژه كاتالاكسي (Catallaxy) تاكنون «برابري» در ادبيات اقتصاد فارسي معرفي نشده است. اگرچه گاهي براي رساندن معني آن واژه «نظم خود انگيخته» بكار برده شده است. به نظر میرسد واژه «خودسامانه» ميتواند «برابر» مناسبي باشد. به اين اميد كه با ورود و گسترش كاربرد اين واژه در ادبيات و اقتصاد فارسي، واژه مناسبتري براي آن برگزيده شود، آگاهانه از كاربرد واژه «خودسامانه» براي آن پرهيز شده است.