12 اردیبهشت 1394 بود که شعبه استانی خبرگزاری ایکنا در اصفهان بهطور رسمی در جهاددانشگاهی واحد اصفهان تأسیس شد و فعالیت خود را با جذب خبرنگار و عکاس از میان علاقهمندان و بهخصوص دانشجویان آغاز کرد.
12 اردیبهشت 1403 و پس از 9 سال فعالیت رسمی این رسانه، جمعی از خبرنگاران و عکاسان آن گردهم آمدند تا سالروز تأسیس رسانه خود را جشن بگیرند. مهمان ویژه این گردهمایی نیز مهرداد خورسندی، دبیر و خبرنگار واحد خبر صدا و سیمای مرکز اصفهان در دهههای 70 و 80، مدیرمسئول و سردبیر هفتهنامه اسپادانا و مدرس دورههای آموزش روزنامهنگاری بود تا از تجربیات دوران کاری خود برای اهالی ایکنا بگوید. آنچه در ادامه میخوانید، چکیدهای از مباحث و نکاتیست که او در این نشست به بیان و نقل آنها پرداخت.
آنتوان چخوف، نمایشنامهنویس روس میگوید: «اگر در صحنهای، تفنگی را بر دیوار بیاویزم، حتماً در صحنه بعد از آن تفنگ شلیک میکنم.» منظور او این است که تفنگ را بیهوده روی دیوار قرار نداده و میخواهد با آن صحنهپردازی کند. در فیلمهای جنایی آلفرد هیچکاک نیز میبینید پیش از آنکه قتلی اتفاق بیفتد، مخاطب با تصویری قرمز رنگ مواجه و اینگونه به صحنه جنایت هدایت میشود. خبرنگار نیز موقع نوشتن گزارش باید مراقب باشد تا اضافه ننویسد. حامد عسگری در کتاب «پریدخت» این نکته را به خوبی و زیبایی رعایت کرده و توصیه من به اهالی رسانه این است که حتماً این کتاب را بخوانند.
به نظر من، خبرنگارها هم باید با ادبیات کهن آشنا باشند و هم با ادبیات مدرن؛ چون هر چقدر دایره لغات گستردهتر شود، آسانتر میتوان نوشت و راه آن نیز مطالعه و خواندن است. فراموش نکنیم که سعدی، زبان معیار و استاد سخن است و اگر او از واژهای استفاده کرده، چرا ما از آن استفاده نکنیم؟ ضمن اینکه قلمی بسیار خوب، موجز و کوتاه دارد و آثارش اقتضا میکند که هنوز هم به آنها پرداخته شود. مکتب موسیقی اصفهان نیز با اشعار سعدی بیشتر همخوانی دارد. تاریخ بیهقی را هم حتماً بخوانید و به نظرم، اگر کسی آن را نخوانده، نیمی از عمرش به فنا رفته است. در کنار تاریخ بیهقی، توصیه میکنم که سیاستنامه خواجه نظامالملک را هم بخوانید و به آرامگاه منسوب به او در دارالبطیخ سر بزنید، فضای دلانگیز و آرامشبخشی دارد.

اولین اصل برای خبرنگاران و نویسندگان رسانهها، درستی و صداقت است. ما برای خوشایند اصحاب قدرت نمینویسیم، نماینده مردم هستیم و برای آنها قلم میزنیم.
دومین اصل این است که خودتان و قلمتان را دستکم نگیرید. اولاً باید برای رضای خدا بنویسید و سپس برای خوشایند مردم؛ چون نماینده آنها هستید، در این جامعه رشد کردهاید و برای رشد و پیشرفت شما هزینه شده است. در روزهای آخری که میان ملکشاه سلجوقی و خواجه نظامالملک اختلافاتی بروز کرده بود، شحنهای شکایت پسر خواجه نظامالملک را برای ملکشاه برد و او به خواجه پیغام داد که: «اگر میخواهی، بفرمایم دوات از پیش تو برگیرند.» خواجه از این پیغام رنجید و چنین پاسخ داد: «دولت آن تاج به این دوات بسته است. هر گاه این دوات برداری، آن تاج بردارند.» همین اتفاق هم افتاد و زمانی که خواجه نظامالملک ترور شد، 40 روز طول نکشید که ملکشاه فوت کرد؛ پس قلمتان را دستکم نگیرید و اگر تحت فشار قرار دارید، باید بهگونهای بنویسید که مخاطب متوجه این موضوع شود.
همانطور که قرآن مظلوم است و فقط برای مواقع خاص استفاده میشود، خبرگزاری ایکنا نیز بسیار مظلوم است. امروز به سایت این خبرگزاری سر زدم و دیدم چه مطالب علمی و وزینی در آن وجود دارد و خبرها چقدر خوب تنظیم شدهاند؛ ولی باید تلاش کنید تا این خبرگزاری و مطالب آن بیشتر دیده و بازنشر شود. در این زمینه میتوانید از علمای رسانه و مطبوعات و نیز ایدههای نسل جدید کمک بگیرید.
دو دسته از خبرنگاران در سوژهیابی دچار مشکل هستند؛ تازهکارها و کهنهکارها. تازهکارها نمیدانند سوژه چیست و کهنهکارها فکر میکنند یک سوژه دیگر جای پرداختن ندارد، در صورتی که همواره میتوان از منظر تازهای به سوژهها پرداخت.
ما استاد خبرهای ناتمام هستیم؛ مثلاً پروژهای با حضور مسئولان افتتاح و خبر مربوط به آن منتشر میشود؛ ولی بعد از افتتاح آن را به حال خود رها میکنیم و درصدد پیگیری اجرایی شدن و مسائل و مشکلات آن برنمیآییم. مرحوم ثقفیان میگفت من همیشه دفترچهای همراه خود دارم و وقتی در جلسه یا همایشی، مسئولی وعدهای میدهد، آن را یادداشت میکنم. موعد اجرا شدن آن وعده که میرسد، به مسئول مربوطه زنگ میزنم و موضوع را پیگیری میکنم. شما نیز همین کار را انجام دهید تا وعدههای بیهوده داده نشود.

من در کلاسهای خودم همواره بر تمیزنویسی، پاکنویس کردن و دوبارهنویسی تأکید دارم. عماد کاتب میگوید: «هیچ نویسندهای را نیافتهام که چون امروز چیزی را نویسد، فردایش با خود نگوید اگر این قسمت را تغییر داده، اگر بر آن قسمت چیزی افزوده، اگر این یک را بر آن یکی مقدم یا از آن مؤخر داشته یا اگر اصلا فلان قسمت را ننوشته بودم، این همه بهتر و مناسبتر بود.» در ادامه میگوید: «به راستی این اختلاف نظر و احوال آدمی سزاوار عبرت و دلیل بر کمال نفس بشریت است.» منظور این است که در انتشار یک مطلب عجله نکنید. مطالبتان را دوباره و سهباره بخوانید تا اگر به پاکنویس کردن یا اصلاحات نیاز داشت، این کار را انجام دهید. من بهخصوص در نامهنگاری اداری بر این موضوع تأکید دارم؛ چون نامه بهمثابه سند است و آیندگان درباره آن قضاوت میکنند. وقتی مطلبی منتشر میشود، مانند تیریست که از چله کمان رها شده باشد و دیگر نمیتوان آن را بازگرداند، بهخصوص در فضای مجازی.
کسی که خبر را از جای دیگر کپی میکند، بدون اینکه متوجه اشتباهات احتمالی موجود در آن باشد، خبربیار است، نه خبرنگار و باید بین این دو تفاوت قائل شد. اگر خبربیار باشیم، کارمند خبر میشویم. دغدغه کارمند خبر این است که کارش چه موقع تمام میشود تا به خانه برگردد؛ ولی کار خبرنگار بعد از ساعت اداری تازه شروع میشود؛ چون بیشتر وقایع مربوط به این زمان است. همیشه در کلاسهایم به شاگردان میگویم حتی اگر خدا بهترین ماشین را هم به شما داده است، حداقل ماهی یک بار با اتوبوس رفتوآمد کنید؛ هر آدمی داستان خودش را دارد، در اتوبوس ببینید مردم چه میگویند و چه مسائل و مشکلاتی دارند. به پچپچهها و زمزمههایشان گوش بدهید، سوژههای زیادی به شما میدهد و از مشکلات شهر و جامعه باخبر میشوید.
همیشه از خودمان بپرسیم فلان مطلب را برای چه مقصودی نوشتهایم و اگر اصلا نمینوشتیم، آیا تفاوتی ایجاد میشد؟
تأکید بر مطالعه، مشاهده و مصاحبه: خبر، الفبای روزنامهنگاری است؛ کسی که نتواند خبر را خوب بنویسد، روزنامهنگار خوبی نخواهد شد. روزنامهنگاری یک صنعت و مصاحبه، یک هنر است. هر خبرنگاری، مصاحبهکننده خوبی نیست؛ مصاحبهکننده خوب کسیست که بتواند حرف از زیر زبان مصاحبهشونده بیرون بکشد. در روزنامهنگاری، ابتدا خبر، سپس مصاحبه و در نهایت، گزارش را باید یاد گرفت. گزارشنویسی کاملترین حرفه در روزنامهنگاری و همان عرصهایست که میتوانید خودتان را در آن نشان دهید، برخلاف خبر که باید در چارچوب خاص آن عمل کرد.
در گزارشنویسی، سه کار باید انجام داد؛ مطالعه راجع به سوژه، مشاهده (خوب دیدن) و مصاحبه. اگر میخواهید مطلب جانداری بنویسید، باید صدای مخاطب در آن شنیده شود. گزارشی که صدا نداشته باشد، فایده ندارد. مخاطب باید خودش را در گزارش ببیند؛ بنابراین باید به زبان ساده و همهفهم نوشت. آیتالله جوادی آملی میگفت شهید مطهری چندسطحی بود، هم کتاب ثقیل داشت و هم کتاب سبک. ما خبرنگارها نیز باید همینگونه باشیم. اگر در مطالبمان اصطلاحات تخصصی به کار میبریم، باید آنها را برای مخاطب عام قابل فهم کنیم.
جلب اعتماد مردم، مسئولان و منابع خبری: بعضاً لازم است که منابع خبری خود را حفظ کنید، حتی اگر برای نام بردن از آنها تحت فشار باشید؛ چون در غیر این صورت نه فقط آن منبع را از دست میدهید، بلکه نمیتوانید اعتماد منابع دیگر را نیز جلب کنید.
باید به سبک خاص خودتان در نوشتن دست پیدا کنید و نوشتههایتان امضا داشته باشد. در روزنامهنگاری، به تعداد افراد، سبک در نوشتن وجود دارد.
توجه به سنتها و آیینها، معماری در اماکن مذهبی، خرافهزدایی و گردشگری مذهبی، سوژههایی هستند که خبرگزاری ایکنا جای پرداختن به آنهاست.
