5 آبان 1404

با این‌همه، تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

9 شهریور 1404

سمیرا قاسمی

آدام گرنت در کتاب «ببخش و بگیر» می‌نویسد: رابطه متقابل، هنجار قدرتمندی‌ست اما دو نقطه ضعف دارد که علت احتیاط ما هنگام شبکه‌سازی‌ست:
نقطه ضعف اول اینکه کمک گیرنده‌ها، بیشتر وقت‌ها احساس می‌کنند تحت نفوذ کمک کننده قرار گرفته‌اند؛ مخصوصا وقتی شاهد حسابگری‌مان بوده باشند، بنابراین، وقتی لطف و خوبی ما با تقاضای چیزی همراه باشد، یا معنی ضمنی‌اش حس معامله را منتقل کند تا بخشی از یک رابطه معنادار دو سویه را، باید در مورد بخشندگی‌مان تردید کنیم و این سوال را از خودمان بپرسیم:

«آیا واقعا برایم مهم است که به یک نفر کمک کنم یا می‌کوشم کاری کنم که در آینده، در عوض آن چیزی بگیرم؟»

نقطه ضعف دوم رابطه متقابل، بیشتر به ضرر حسابگرهاست؛ حسابگرها، در مقایسه با بخشندگان که فعالانه در تلاشند به افراد بیشتری کمک کنند، شبکه‌های ارتباطی کوچک‌تری دارند.
مؤسس لینکدین گفته بسیاری از حسابگرها طبق این خصوصیت رفتار می‌کنند: «برایت کاری می‌کنم به شرط اینکه وقتی خواستم برایم کاری کنی» و به این ترتیب، خودشان را به داد و ستدهایی محدود می‌کنند که منفعت آنی‌اش برابر با طرف مقابل باشد اما این رویه، باعث می‌شود آن‌ها، بخشندگی را تنها برای کسانی انجام دهند که فکر می‌کنند به دردشان می‌خورند.
پس طبیعی است که به مرور، کیفیت و حجم شبکه ارتباطی آن‌ها را افرادی شبیه خودشان پر کند: هم‌نشینانی عدد محور؛ یا گیرنده و یا حسابگر.

به باور گرنت، هر دوی این نقاط ضعف، به خاطر کوته‌بینی درباره شبکه ارتباطی رخ می‌دهد و بگذارید همین جا، برای اصالت بخشیدن به بخشندگی، و بیرون آوردن آن از قالب فرمول‌های تصنعی ارائه شده در توصیه‌ها، دو خطی را اضافه کنم:

 «نگاه بلند مدت در رابطه، نگاهی انسانی‌ست که از لحظه برقراری ارتباط با انسانی دیگر آغاز می‌شود و تا صبح قیامت ادامه دارد؛ تا وقتِ حساب‌رسیِ بی کم و کاستِ همه نیت‌های پنهان و کنش‌های برخاسته از آن، در محکمه جزئی‌نگر پروردگار. آنجا که ایزد، هر آنچه به دجله انداخته‌ایم را در صحرای محشر، ده چندان پس می‌دهد.»

ما در کتاب «ببخش و بگیر» می‌خوانیم که گیرنده‌ها و حسابگرها، پیش‌فرض‌های عجولانه‌ای در برقراری ارتباط دارند، پس پرسش دائمی‌شان این است: «چه کسی قرار است منفعت بیشتری به من برساند؟»
در مقابل، پیش‌فرض دائمی‌ بخشندگان این است: «چطور می‌توانم به انسان‌های دیگر، صرف نظر از کیستی و موقعیت‌شان کمک کنم؟»

شاید از نظر خیلی‌ها، چنین کاری، سرمایه‌گذاری بیش از اندازه روی دیگران باشد،
شاید تجربه‌های ناخوشایند، ما را از بخشندگی خالی و به حسابگری و گیرندگی نزدیک کند،
اما همان طور که آدام ریفکین، بهترین شبکه‌ساز فورچون پی برده، لازم هم نیست تا صبح قیامت برای بازپس‌گیری آنچه به دجله انداخته‌ایم صبر کنیم، چرا که علم ثابت می‌کند سود بلند مدت در همین دنیا هم از آنِ بخشنده‌هاست:

 «ما هیچ وقت نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم چه کسی در آینده کجاست و چگونه به ما کمک می‌کند.»

 سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان، می‌کوشد با انتشار سلسله مطالب «کار خوانی»، مخاطبان خود را در مسیر رسیدن به شناخت بهتر خود، برای رسیدن به رضایت شغلی یاری کند. یادداشت‌های پیشین، با هشتگ کارـخوانی در شبکه‌های اجتماعی این سازمان به نشانی studentcity.isf@ قابل دسترسی است و یادداشت‌های آتی نیز، به معرفی کتاب «ببخش و بگیر» اختصاص خواهد داشت؛ تا ما به سه شیوه زندگی در حیات فردی و اجتماعی خود، نگاه دقیق‌تری داشته باشیم: بخشندگی، گیرندگی و حسابگری.

مطالب مرتبط