
و من گاستون خوشحال هستم
گاستون در این کتاب احساس شادی را تجربه می کند و دوست دارد خانواده اش هم مثل خودش خوشحال باشند.
گاستون در این کتاب احساس شادی را تجربه می کند و دوست دارد خانواده اش هم مثل خودش خوشحال باشند.
بعضی از روزها فکر میکنیم ممکن است اتفاقات بدی بیفتد و نگران میشویم. گاهی اوقات هم دلمان شور میزند و حالمان بد میشود و نمیتوانیم به آنها فکر نکنیم.
گاستون در این کتاب احساس ترس را تجربه می کند. او شب را دوست ندارد چون هوا تاریک می شود و او از تاریکی می ترسد. گاستون همین که در تاریکی تنها می شود خیلی می ترسد و مثل وقت هایی که سردش می شود می لرزد.
گاستون در این کتاب احساس بی حوصلگی را تجربه می کند. گاستون حوصله اش سر رفته است. معمولا گاستون می تواند خودش را سرگرم کند. اما وقتی که نمی تواند، واقعا ناراحت می شود. کم کم یک ابر بزرگ خاکستری به او حمله می کند و دیگر هیچ چیزی برایش جالب نیست.
گاستون می خواهد توپ بازی کند اما دوستانش می خواهند گرگم به هوا بازی کنند، برای همین دعوایشان می شود. حالا گاستون کل روز ناراحت است و در دلش غصه دارد، «غصه خیلی خیلی زیاد.»
کتاب «احساسات کودک من» شامل تمرینهایی برای آموزش مهارتهای مدیریت احساسات در کودکان است.
این کتاب به کودکان کمک میکند تا با احساساتشان که هر روز یا هر لحظه در آنها جریان مییابد همانند مهمان رفتار کنند. آنها یاد
فعالیت اول: با بچهها در مورد احساسات و هیجاناتی که در طول داستان تجربه کردند گفتگو کنید و از آنان بخواهید با حرکات صورت هر
همزمان با افتتاح مرکز شماره 6 جهاددانشگاهی واحد اصفهان، جشن باران شادی با حضور والدین و کودکان و رونمایی از مجموعه کتابهای ادب1 برگزار شد.
کارگاه ۲ ساعته آموزش و بازی ویژه والدین و کودکان به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و با موضوع رفتار با کودکان در دوران