دبیر چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود گفت: جشنواره داستان کوتاه زایندهرود، به لحاظ نحوهی برگزاری و اجرا و به سبب سبک و سیاق انتخابها و مهمتر جنبۀ دانشجویی، جای خودش را در میان جوایز ادبی پیدا کرده است.
به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی اصفهان، سیاوش گلشیری، شامگاه شنبه ۲۲ خردادماه در آیین اختتامیۀ چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود اظهار کرد: و بالاخره اختتامیۀ چهارمین دوره جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود، بیست و دوم خردادماه یکهزار و چهارصد شمسی. شش سال پس از اولین دوره برگزاری و آنهم در ماه خرداد، خرداد یکهزار و سیصد و نود و چهار.
وی افزود: در این مدت بهصورت دوسالانه، چهار دورۀ جشنواره برگزار گردید که در هر دوره با یاد و نام کسی یا چیزی پیوند خورده است.
گلشیری با زنده کردن یاد و خاطره کوروش اسدی، اضافه کرد: او به همراه چند تن از دوستان نویسنده، چند روزی مهمان جشنواره بود. برگزیدگان آن دوره حالا صاحب کتاباند؛ از آنهایی که باخبرم _میدانم در کنار کار و بارشان_ به جد در حیطۀ داستان و نقد مشغولاند و خوشا به گشودن دری که در آن سهیم بودیم.
دبیر چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود خاطرنشان کرد: شور انتخاب برگزیدگان دومین دوره، همزمان بود با نشاط خردادماه نود و شش؛ و ما سر خوش و امیدوار از تَکراری دیگر، دورهای را رقم زدیم که از اشکالات قبلی خالی بود.
وی، رونق محفل جشنواره را در دوره دوم، بزرگداشت محمد کلباسی دانست و ادامه داد: با معرفی چهرههایی مستعد، دریچهای دیگر گشوده شد. استقبال جامعۀ ادبی، عزممان را به پافشاری بر جنبۀ دانشجوییِ جشنواره جزم کرد؛ تکیه بر امر مطالبهگری و کنشگری که تنها دغدغه اش ادبیات است. اما وااسفا که در تیرماه همان سال، خبر رفتن خودخواستۀ «کورش» پشت همهمان را لرزاند. چیزی از ما کنده شد و شد زخمی ناسور بر تنمان…
گلشیری با بیان اینکه سومین دوره با برگزاری کارگاههایی تحت عنوان «سهشنبههای داستان» همراه بود، اظهار کرد: تلاشی برای روشن نگاهداشتن چراغی که به هر شکلی نخواستیم، خاموش بماند. کارگاههایی آنهم اینجا و آنجا. گاه در دانشگاه اصفهان و علومپزشکی و بعد هم به ناچار در جایی دیگر.
این داستان نویس گفت: جشنواره داستان کوتاه زایندهرود، جای خودش را در میان جوایز ادبی پیدا کرده بود، چه به لحاظ نحوهی برگزاری و اجرا _که از زرق و برق معمول اینگونه رویدادها خالی بود_ و چه به سبب سبک و سیاق انتخابها و مهمتر جنبۀ دانشجویی بودنش.
وی ادامه داد: زندهیاد داریوش اسماعیلی در اختتامیۀ همین دوره بود که از زندهرود گفت، جریان زندگی و زایش، و افسوس که او هم رفت. و در نبودش، ما ماندهایم و جای خالیای پرناشدنی. و بعد هم طاعونِ کرونا. ازدحام مرگ؛ ما _مبتلایان دلهره_ با آمار مرگ عزیزانمان روز را آغاز و شب را با اضطرابِ فردا به پایان بردیم. هر دم بر تلخیهامان افزوده شد، اما دوباره و امیدوارانه چهارمین دوره را به سرانجام رساندیم. چرا که معتقدیم هر داستان، کتاب، هر اثر هنری تقابل با مرگ و میرایی است و آفرینش و آفریدن، ستایش زندگی و زیبایی است.
وی با بیان اینکه در برخی از بخش ها به دلیل نزدیک بودن امتیازها، دو نفر را به جای یک نفر برگزیدیم، خاطر نشان کرد: بحث آسیب شناسی داستانها هم نکته ای است که نباید از آن مغفول بود و در وقت و مکانی دیگر به آن خواهیم پرداخت.