6 آذر 1403

المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند؟

نویسنده: ریحانه سادات سجادی

30 تیر 1401

کاوش «المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند؟»؛ به‌عنوان دومین نشست از سلسه نشست‌های «شهر کاوی؛ تأملی درباره آینده شهر»، عصر روز چهارشنبه، ۲۹ تیرماه با حضور جمعی از صاحب‌نظران و به میزبانی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.

مهدی ژیانپور، رئیس جهاددانشگاهی واحد اصفهان در این نشست با بیان اینکه این خاصیت گفت‌وگو است که ترکی در اندیشه‌های ما اتفاق افتد و به آنچه در اطرافمان رخ می‌دهد توجه بیشتری کنیم، گفت: در مباحث این چنینی اگرچه در بسیاری از مواقع اظهارنظرها درست است، اما دچار اشتباه در رویکرد هستیم، درحالی که اگر رویکرد و نوع مواجهه با موضوع تصحیح شود، نتیجه بهتری خواهیم گرفت.

وی با تاکید بر اینکه اینکه گفت‌وگو نباید دریچه‌های نا امیدی را به روی ما باز کند، اظهار کرد: بارها گفته‌ام که از دریچه گفت‌وگو باید دریچه‌های امید باز شود. هدف ما این است که با تکیه بر گفت‌وگو و نگاه امیدوارانه، کمک کنیم مباحث در فضایی آرام شنیده شود و تلاش ‌کنیم مجرای گفت‌وگو در همه عرصه‌ها باز شود.

رئیس جهاد دانشگاهی واحد اصفهان گفت‌وگو را راهی برای رخ دادن اتفاقات بهتر دانست و گفت: ما شهروندانی با سلایق، علایق، سبک زندگی و خواسته‌های متفاوت داریم که باید این تفاوت‌ها و تغییراتی که در شهروندان رخ داده را به رسمیت بشناسیم.

وی با اعتقاد بر اینکه شهردار فعلی اصفهان بیش از مدیران قبلی شهر رویکرد فرهنگی و آغوش باز و گوش شنوایی دارد که باید از این فرصت استفاده کرد، گفت: اگرچه من اصفهان را کندتر، کمتر و کوچک‌تر از چیزی که هست می‌خواهم، اما معتقدم نباید گفت‌و گویم را با کسانی که خلاف این نظر را دارند از دست بدهم.

مهری شاه زیدی، عضو هیئت علمی معاونت پژوهشی جهاددانشگاهی اصفهان نیز با اشاره به اینکه این دومین جلسه از سلسه نشست‌های شهر کاوی است، گفت: این نشست‌ها با این ایده شکل گرفت که گفت‌وگویی در جامعه شکل نمی‌گیرد و ادبیات دانشگاهیان، متخصصان و شهروندان یکی نیست، بنابراین تصمیم گرفته شد موضوعاتی مورد توجه قرار گیرد که امکان گفت‌وگو میان این گروه‌ها را فراهم کند.

وی هدف دیگر سلسله نشست‌های شهر کاوری را شکل‌گیری اجتماعات فکری عنوان کرد که در نهایت باعث توسعه یک جامعه شده و می‌تواند جامعه را در مسیر اهداف متعالی‌اش به پیش برد.

شقایق نصیری، مدیر اجرایی دومین نشست شهر کاوی با بیان اینکه در این جلسه می‌خواهیم راجع به المان‌های شهری و اینکه چرا اصفهان به این المان‌ها نیاز دارد صحبت کنیم، توضیح داد: برای برگزاری این نشست از متخصصان دعوت کردیم تا درباب المان‌های اصفهان صحبت کنند. در مرحله اول به تعریف جامعی از المان‌ها رسیدیم، در ادامه نمونه‌هایی از المان‌های شهر اصفهان را به ویژه در نقاط شناخته شده و پرتردد شهر بررسی کردیم و قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند؟

نقدی بر المان‌های شهری اصفهان

پاشا باقری، دانش آموخته طراحی شهری در پاسخ به این سوال که المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند، گفت: سه دسته المان داریم؛ یک دسته از المان‌ها به دنبال انتقال معنا و مفهومی هستند که وقتی چنین المانی می‌بینیم مکث و تأمل می‌کنیم، مثل المان کاوه آهنگر در میدان آزادی ولی نقدی که وجود دارد این است که این المان تنها ارتباط اسمی با میدان آزادی دارد، اما تناسبی با فضا ندارد و با وجود عمق دید زیاد، این المان به سختی با پایه شش متری بالا آمده تا دیده شود، ضمن اینکه در شب قابل رویت نیست.

وی ادامه داد: دسته دیگر المان‌های نمایشی است که عمدتا در اصفهان از این دسته المان‌ها می‌بینیم، مثل نورپردازی خیابان هشت بهشت که فقط در شب کارکرد داشت، اگرچه نکته مثبت تعاملی بودن آن بود و مبلمانی که  شهروندان می‌توانستند استفاده کنند. این نقد به المان‌های نوری اصفهان وجود دارد که فقط به منظر شبانه توجه کرده و در روز هیچ کارایی ندارند.

باقری دسته سوم المان‌ها را مبلمان شهری از پایه چراغ تا صندلی، سطل زباله، پایه‌های راهنمایی و رانندگی و … برشمرد که در اصفهان اصلا به آن پرداخته نمی‌شود و افزود: نقد دیگر این است که در اصفهان روی نور و پایه‌های نوری و مبلمان شهری اصلا کار نشده، درصورتی که می‌توانند طراحی و ایده و ارتباط با فضای شهری داشته باشند.

وی با طرح این سوال که مشکل اصفهان چیست که المان‌ها اینطور طراحی شده‌اند؟ گفت: شاید فرایند درستی در شهرداری اصفهان وجود ندارد، از جمله اینکه برای طراحی المان‌ها اعتباری درنظر گرفته شده که خروجی خوبی ندارد، به همین دلیل است که قبل از عید جنب و جوش زیادی برای ساخت المان‌های شهری به راه  می‌افتد، اما بعد از عید همه را جمع می‌کنند و معلوم نیست چه بلایی سر المان‌های ساخته شده می‌آید!

المان‌هایی که از شهر هویت می‌گیرند و به شهر هویت می‌دهند

این دانش آموخته طراحی شهری تأکید کرد: المان‌ها از شهر هویت می‌گیرند و به شهر هویت می‌دهند، بنابراین به نظر می‌رسد باید بر روی فرایندهای ساخت المان‌های شهری با این حساسیت، تجدیدنظر و تامل بیشتری شود.

محمد افقری، دانش آموخته تاریخ نیز در این نشست با اشاره به بررسی مقالات متعدد در در پاسخ به این سوال که المان‌ها به چه کار شهر می‌آیند، گفت: پاسخ‌های مختلفی به این سوال داده شده، ازجمله اینکه المان‌ها هرکدام کارکرد متفاوتی دارند؛ از المان‌های مناسبتی تا المان‌های هویتی، اما فصل مشترک همه هویت است و برخی مقالات به‌صورت نظری بحث هویت را مطرح کرده‌اند.

وی هویت بخشی المان‌ها را یک جاده دو طرفه دانست و تصریح کرد: همانطور که شهر به المان‌ها هویت می‌دهد، المان هم به شهر هویت می‌دهد. در شهر اصفهان با این پیشینه تاریخی، لازمه المان‌های شهری پاسخگویی به این نیاز است و این موضوع کار هنرمند را سخت می‌کند، چون قرار است در اصفهانی هنرش را عرضه کند که اوج هنر و معماری را دیده و ذائقه بالاتری دارد.

این دانش آموخته تاریخ با طرح دو نوع هویت تاریخی و اساطیری، توضیح داد: در ایران یک بعد اساطیری داریم، به‌طوری که به‌عنوان نمونه در اساطیر ایران کاوه آهنگر منتسب به اصفهان است و شاید این یکی از دلایل انتخاب المان کاوه آهنگر در میدان آزادی همین موضوع بود، اما در کنار هویت اساطیری، ما یک هویت تاریخی نیز داریم. تا پیش از انقلاب در همین محل که حالا المان کاوه آهنگر قرار گرفته مجسمه شاه عباس وجود داشت و بعد برداشته شد و دیگر از آن خبری نداریم، درحالی که مجسمه شاه عباس بیانگر هویت تاریخی اصفهان بود.

نمایش هویت تاریخی در المان‌هایی موفق اصفهان

وی با یادآوری اینکه المانی مثل کاوه آهنگر در میدان آزادی تعبیه شد که در یک مقطع زمانی به دلیل عملیات عمرانی مترو برداشته شد، گفت: بعد از اتمام عملیات عمرانی مترو، مطالبه‌ای راه افتاد که کاوه را برگردانید، این موضوع نمونه‌ای است که نشان می‌دهد در اصفهان المان‌هایی موفق‌ترند که هویت تاریخی شهر را به نمایش گذاشته‌اند. به غیر از بحث تاریخی، با جانمایی نادرستی مواجه هستیم، به طوری که گاهی المان درست و با پذیرش در جایگاه نادرستی قرار گرفته، مثل نشان اصفهان که نتوانسته‌ایم این نماد و نشانه اصفهان را به خوبی استفاده کنیم و در پارک اطراف زاینده رود گذاشته شده که مخاطب نمی‌تواند ببیند و یا تندیس شهید همت هم خوب کار شده، اما جانمایی اشتباهی در کنارگذر اتوبان دارد  که توجه مخاطب را جلب نمی‌کند، اما شاید اگر در جانمایی المان‌های شهری دقت بیشتری کنیم کارکرد مناسب‌تری خواهد داشت.

محسن افشار، دانش آموخته معماری با اشاره به اینکه شهرهایی مثل اصفهان از خودشان هویت دارند، اما هویت بخشی مربوط به جاهایی است که تازه شکل گرفته‌اند، گفت: اگرچه در شهری مثل اصفهان هویت داریم، اما این هویت به نوعی گم شده و سلیقه و ذائقه مردم نیز عوض شده است. شاخصه اصلی آن دستگاه‌های ذی ربط هستند و کسانی که المان‌ها را طراحی می‌کنند باید آگاهی و علم نسبت به تاریخ، فرهنگ و موقعیت شهری داشته باشند.

وی با تقسیم بندی اصفهان به سه بخش اصلی، توضیح داد: بخش اول بافت‌های تاریخی و بناهای تاریخی است، بخش دوم هم تاریخی و هم جدید است و بخش سوم کاملا جدید است که می‌توانیم هر المانی را در آن کار کنیم، در عین حال که هویت تاریخی اصفهان را حفظ کنیم.

المان‌های نوروز، بی ارتباط با هویت و تاریخ اصفهان

این دانش آموخته معماری به المان‌های عید نوروز در شهر اصفهان اشاره و خاطرنشان کرد: در کنار المان‌های شاخص، المان‌های بدون پشتوانه فکری و در خور شأنی در اصفهان کار شد. به‌عنوان نمونه چرا اول دروازه دولت اصفهان با پشتوانه تاریخ و معماری باید المان اسباب بازی طراحی و جانمایی شود؟ درحالی که کسی که به اصفهان می‌آید برای دیدن این شهر تاریخی می‌آید و باید با طراحی المان‌ها، هویت اصفهان را بیشتر معرفی کنیم و یا در میدان امام علی(ع) سرسره بادی نصب ‌شد که اگرچه موقت بود، اما دهن کجی به تاریخ چندین ساله مسجد جامع اصفهان بود. ممکن است کسانی که این المان‌ها را طراحی می‌کنند آموزش لازم را ندیده باشند و به همین خاطر المان‌های نوروز کاملا بی ربط به اصفهان بود.

وی که معتقد است باید با عشق و آگاهی بیشتری این المان‌ها را تعریف کنیم، گفت: باید ببینیم چقدر توانسته‌ایم در المان‌های شهری، هویتی که داریم را نگه داریم، چون ما هویت را داریم و باید بیشتر روی آن کار کنیم. اولین شاخصه شناخت شهر المان‌های شهر است، پس چه بهتر که نهایت استفاده را از المان‌ها داشته باشیم، در عین حال که نمی‌توانیم نگاه یک شهر نوساز و جدید را به شهری مثل اصفهان داشته باشیم.

المان‌های شهری به نام بناهای شاخص تاریخی

محمدمهدی کلانتری، مدرس پژوهشگر و دکتری مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی با انتقاد از اینکه گاهی المان‌های شهری را در حد یک مجسمه می‌بینیم، درصورتی که بناهای شاخص و تاریخی شهر خودش یک المان شهری است، تاکید کرد: نمی‌توانیم معماری را از المان شهری حذف کنیم، همانطور که اصفهان شهر مناره‌ها، شهر گنبدهای فیروزه‌ای، شهر ادیان و … است.

وی به مطالعه‌ سیر تحول بافت تاریخی شهر اصفهان با تأکید بر محور فرهنگی-تاریخی اصفهان اشاره و اظهار کرد: تمام مستندات تصویری اصفهان تاریخی در این مطالعه گردآوری و نقشه‌های قدیمی بررسی شد. اصفهان یکی از معدود شهرهایی است که در دوره صفوی به هسته قبلی خود احترام گذاشته و توسعه خود را در قسمت جدیدی از شهر خلق کرد، درحالی که این اتفاق در دره‌های بعدی تکرار نشد و با اینکه دولت صفوی مذهب تشیع داشت، اما جنگ مذهبی و قومی راه نینداخت.

کلانتری با اشاره به اینکه ظل‌السلطان بسیاری از بناهای شاخص اصفهان را تخریب کرد ولی نقشه شهر تغییری نکرد، گفت: چالش توسعه امروز این است که می‌خواهد بافت تاریخی را خراب کند تا توسعه اتفاق افتد، مثل آنچه در ساخت ارگ جهان نما اتفاق افتاد و دو مرتبه یک کاروانسرای تاریخی آتش گرفت تا این ساختمان ساخته شود و اسمش را جهان نما گذاشتند که جعلی است.

وی ادامه داد: حفظ میراث تاریخی را فقط معطوف به بناهای شاخص گذاشته‌ایم، درحالی که توجهی نداریم پشت این بافت تاریخی چه اتفاقی می‌افتد. برای مسئولان میراث فرهنگی و شهرداری و برای هیچ مدیری مهم نیست. اگر پهلوی اول چند خیابان در بافت تاریخی کشید، ما علاوه بر خیابان کشی، کل بافت را تخریب کردیم و پاساژ ساختیم.

دکتری مرمت و احیای بناها و بافت‌های تاریخی از بافت تاریخی به‌عنوان بزرگ‌ترین المان و سازه نمادین این شهر یاد کرد که نابود شده است و افزود: محدود شهر ۳۰۰ سال دست نخورده مانده بود، اما در عرض ۸۰ سال آن را تخریب کردیم! تا ۸۰ سال پیش حصار تاریخی و دروازه‌های شهر وجود داشت، اما امروز خبری از آن نیست و باید ساختار اصلی شهر که متعلق به دوران صفوی است را بازخوانی کنیم و بعد همان را بازنمایی کنیم.

پیشنهاد ساخت باغ موزه مینیاتوری صفوی

وی به شهرداری اصفهان پیشنهاد داد اصفهان صفوی را یک باغ موزه مینیاتوری بسازد و گفت: اسناد اصفهان در دوران صفوی کاملا موجود است و با ساخت این باغ مینیاتوری می‌توانیم ببینیم چه بودیم، بعد از ۴۰۰ سال چه شدیم و چه چیزهایی را از دست دادیم.

هادی امامی، دانش آموخته معماری هم درباره نسبیت المان‌ها در شهر اصفهان گفت: بحث راجع به المان‌ها تقریبا سابقه ۱۰ ساله در شهر اصفهان دارد. نوروز امسال با آثاری در این شهر مواجه شدیم که نه تنها نسبتی با اصفهان نداشت، بلکه به هویت اصفهان ضربه می‌زد و توهین آمیز بود، از پارچه‌های دوخته شده روی ساختمان شهرداری که هنر محیطی نامیده شد تا اسباب بازی‌های دروازه دولت و نورپردازی بلوار هشت بهشت که مدیر شهری به افتتاح آن پروژه رفت و در تمجید آن مباحث نور و عرفان را مطرح کرد!

وی مهم‌ترین تغیر اجتماعی در عصر حاضر را اختلال در اهلیت دانست و گفت: این اختلال اهلیت ابتدا دامنگیر نخبگان و بعد تحصیل‌کردگان و فرهیختگان شد و بعد به بدنه جامعه تسری پیدا کرد. از عوارض آن نیز می‌توان به بی اعتمادی به فرهنگ جامعه اشاره کرد که مهم‌ترین سرمایه برای زیستن است و به همین خاطر در بهترین حالت فرهنگ را یک امر تزئینی قلمداد می‌کنیم.

امامی دومین ویژگی اختلال در اهلیت را از یاد بردن مختصات سرزمینی ایران برشمرد و افزود: وقتی فراموش کردیم در ایران با چه ویژگی‌هایی زندگی می‌کنیم دچار مشکلاتی همچون فقر آب و فقر فرهنگی شدیم. در دوره معاصر، اندیشمندان اختلال در اهلیت را بر اثر مواجهه جامعه با اندیشه مدرن می‌دانند، درحالی که مهم‌ترین سد در برابر نو شدن است. اصفهان رویای شهر ایرانی در دوران اسلامی بوده و مدیر شهر اصفهان باید بداند که ۶۰۰ سال طول کشید تا سعی و خطا در هرات و قزوین و تبریز و اصفهان سلجوقی منجر به این شد که رویای شهر اسلامی در اصفهان محقق شود. این رویایی که بعد از ۶۰۰ سال آزمون بدست ما رسیده چیزی نیست که بتوانیم با مدیریت نااهلان آن را فراموش کنیم.

وی با تاکید بر اینکه بحث بر سر سلیقه نیست، اما مدیران شهری بحث را به سلیقه تنزل می‌دهند، تاکید کرد: مشکل اصلی عدم شناخت اصفهان است. آنچه در اصفهان رخ می‌دهد چیزی نیست که خاطره انگیز و دلنشین باشد، مثلا چه کسی دلش برای ارگ جهان نما تنگ می‌شود، اما قطعا برای خواجو و نقش جهان تنگ می‌شود.

این معمار از هویت در اصفهان به‌عنوان عنصر پررنگی نام برد که نمی‌توانیم به آن بی توجه باشیم و افزود: چطور سازمان زیباسازی شهرداری آثار بی ارزشی در شهر پراکنده می‌کند، درحالی که لفظ زیباسازی برای اصفهان توهین است، چون اصفهان هویت دارد. مشکل ما هنرمند ذی صلاح نیست، بلکه کارفرمای ذی صلاح است که نمی‌تواند ذائقه سازی و استراتژی پیاده کند.

وی یادآور شد: مدیران شهری بعد از ۱۰ سال که گنجشک‌های آبی را در شهر آویزان کردند هنوز دچار خطای معرفتی هستند، چراکه نظام جامع هویت بصری و معرفتی ندارند تا براساس آن هنرمندان به‌کار گرفته شوند. هرجا لازم است المان نصب شود فرایندها و انتخاب هنرمندان شفاف نیست و احساس می‌شود پیمانکارانی روی سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان چنبره زده و پروژه‌ها توسط آنها انجام می‌شود.

او این شعر شاعر عرب «علی احمد سعید اِسبر» معروف به  «آدونیس» را خواند که در توصیف معشوقش می‌گوید: «چشم‌های تو اصفهان است».

اصفهان را آنگونه که هست حفظ کنیم

سید احمدرضا میرمقتدایی، دانش آموخته گرافیک با بیان اینکه این چند صدمین جلسه است که پیرامون اصفهان شرکت می‌کنم و همیشه به این نتیجه رسیده‌ایم که باید اصفهان را آنگونه که هست حفظ کنیم، گفت: متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. ارزش‌های زیبایی شناختی در ظاهر اصفهان و جزئیاتش بر چند اصول پایه استوار است که یکی از آنها بافت است. بافت کلیت یک مجموعه را از دیدگاه وسیع‌تر و بزرگتر درنظر می‌گیرد و شامل جریان‌های مختلفی است که یکی از آنها همگن بودن با اقلیم و محیط است. به‌عنوان مثال ما در معماری اصفهان نور را کنترل می‌کردیم نه اینکه آنقدر تشدید کنیم که احتیاج به کنترل نور پیدا کنیم.

وی با بیان اینکه ما اصلا هویت نمی‌خواهیم، خاطرنشان کرد: متاسفانه دچار عدم صداقت شده‌ایم، درحالی که وقتی خودمان باشیم هویت داریم. بعد از آن یک جریان جزئی داریم که ریتم است و حاصل سه اصل ساده تشابه یا مشابهت، تکرار و نظم. تمان این جریانی که در هنرهای تجسمی به آن می‌پردازیم ما را به هماهنگی و هارمونی می‌رساند و به وزن درستی می‌رسیم که به آن موسیقی می‌گوییم.

این هنرمند گرافیست با اعتقاد بر اینکه ما دچار سردرگمی شده‌ایم، گفت: یک سوال ساده وجود دارد که سبک دوره صفوی اصفهان چیست؟ تصویر آن را تجسم کنید و با تصویر دنیای معاصر مقایسه کنید. یک نکته‌ای برای استانداردهای سفارش در مدیریت شهری وجود دارد و بارها به مدیران شهری گفته‌ام این است که تا وقتی زمینه را فراهم نکنیم احتیاجی به المان نداریم. اگر می‌خواهید کاری کنید باید یک‌سری اصول پایه رعایت شود؛ شناخت هنرمندان متخصص معاصر که متاسفانه نه شناختیم و نه تولید کردیم، بعد از آن هنرمندان منتخب را گزینش کنیم و سومین راه فراخوان‌های حرفه‌ای است، درحالی که الان این فرایند نه زمان، نه داوری، نه استاندار و نه از نظر اقتصادی حرفه‌ای است.

اصفهان پر از نشانه است

وی با تاکید بر اینکه برای اصفهان نشانه نمی‌خواهیم و اصفهان پر از نشانه است، گفت: دویست سال دیگر از ما انتظار دوران صفوی را ندارند، انتظار الان را دارند، اما چرا جزئیات را نشانه گذاری و ثبت نمی‌کنیم؟ متاسفانه مدیران دنبال جریان سازی‌های هیجانی و ماکت های مهدکودکی هستند که ۹۰ درصد آن فقط آلودگی ایجاد و محیط رو تخریب می‌کند.

میرمقتدایی با اشاره به کثرت مناسبت‌ها، گفت: مناسبت‌ها تبدیل به سلیقه، سلیقه تبدیل به وظیفه و وظیفه تبدیل به قانون شده است. من به طور جدی با اینکه بگوییم مردم از هنر سررشته ندارند مخالف و معتقدم مردم از هنرمندان بیشتر می‌فهمند، اما مردم کار خوب ندیده‌اند که ۹۰ درصد از این المان‌ها راضی بوده‌اند.

مهوش خادم الفقرایی، دکتری جامعه شناسی و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی اصفهان به بحث درباره امر زیبا و نازیبا پرداخت و گفت: یک امر زیبا ممکن است سلیقه‌ای باشد. شاید شهر اصفهان قرار است تغییر کند و به سمتی برود که نسل آینده شهر را طور دیگری تعریف کنند و برایشان مهم نباشد این شهر تاریخی است و حتی شاید اصلا بسیاری از این بناهای تاریخی تخریب شود.

وی با تاکید بر جانمایی نامناسب المان‌های شهری، گفت: شاید وقتی می‌خواهیم از این حرف بزنیم که برخی از المان‌ها سخیف یا نازیبا هستند باید به جای نادرست آنها توجه کنیم، چون شاید اگر جای دیگری بودند برای ما زیبا بودند. در شهرهای بزرگ دنیا هم قوانینی وجود دارد، اما شاید حتی در این شهرها هم یکسری المان‌های تاریخی که به شکل گیری شهر برمی‌گردد برای مردم ناشناخته باشد و مردم آنها و فلسفه پشت آن را نشناسند. اصفهان هم از این قائده مستثنی نیست، البته با این فرض که وضعیت اصفهان بدتر است.

این جامعه شناس ادامه داد: وقتی مردم بخشی از زندگی روزمره خود را با المان‌های موجود معنا می‌کنند من به سلایق آنها احترام می‌گذارم و معتقدم این پذیرش کمک کند در این تلاطم‌ها، زندگی آرام تری داشته باشیم. به هرحال اصفهان اولویت‌های مهمی دارد ازجمله اینکه تا چندسال دیگر قابل زیست نیست، پس دیگر چه فرقی دارد چه المان‌هایی در این شهر وجود دارد!

پیمان کریمی، رئیس اداره مجسمه‌سازی و المان‌های شهری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان در پاسخ به انتقادات کارشناسان، گفت: من اصفهانی نیستم اما چندین سال است در اصفهان زندگی می‌کنم و از ابتدا بدون هیچ سفارشی وارد سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان شدم. در این سال‌ها  مدیران مختلفی دیدم و از اول ورودم به سازمان در پست مجسمه‌های شهری بودم. معتقدم واقعیتی که در کف شهر و جامعه اتفاق می‌افتد با آنچه ما هنرمندان فکر می‌کنیم زمین تا آسمان فرق دارد. پ

وی ادامه داد: ما هنرمندان مردم را متهم به بی سوادی می‌کنیم، درحالی که نتایج نظرسنجی‌ها از المان‌های نوروز اصفهان، رضایت بالای ۷۰ درصد و ۲۵ درصد متوسط و متوسط به پایین را نشان می‌دهد. من هم به عنوان یک مجسمه ساز به پرنده‌ها نقد دارم ولی مربوط به شش سال قبل بوده و باید اطلاعات دقیق باشد.

کریمی با بیان اینکه ممکن است در جانمایی المان‌های عید نوروز اتفاقات اشتباهی صورت گرفته باشد، افزود: از دیوار شهرداری مرکزی انتقاد شد درحالی که تمام طرح‌ها محصول هنر فارغ التحصیلان هنرهای تجسمی بود و بسیاری از آنها تجربه دانشگاهی و شهری دارند.

شهر برای همه است نه فقط هنرمندان

وی با طرح این سوال که صد سال دیگر از دوره ما چه چیزی می‌ماند؟ گفت: چرا باید بگوییم اصفهان احتیاج به کارهای جدید ندارد؟ بیشتر هنرمندان طرح کاشی و قوس می‌آورند درحالی که معتقدم نباید در یک دوره بمانیم، باید آثار گذشته حفظ شود اما خودمان را محدود به گذشته نکنیم. باید واقعیت امروز جامعه را درک کرد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت، چون شهر برای همه است و نمی‌شود گفت شهر فقط برای هنرمندان و نخبگان است.

مردم با المان‌های نوروز عکس گرفتند چون کار خوب ندیده‌اند

در جمع بندی پایانی این جلسه، امامی گفت: گذر هشت بهشت باید راهنمای گردشگری باشد، ولی در نوروز امسال خودش جلوه گری می‌کرد و هشت بهشت مهجور و مظلوم افتاده بود که واقعا توهین آمیز بود. من هم معتقدم مردم راضی بودند اما چون کار خوب ندیده‌اند که با اینها عکس می‌گیرند و جذب می‌شوند. اگر کار درست و با مطالعه انجام می‌شد هم جوانان جذب و هم متخصصان احساس رضایت می‌کنند.

شاه زیدی اما در پاسخ به این معمار گفت: اینکه مردم با گذر نور تعامل برقرار می‌کنند ناشی از این نیست که کار خوب ندیده‌اند و شاید به خاطر این است که بخشی از المان ها اینقدر در موضع قدرت هستند که نمی‌توانند وارد تعامل با مردم شوند، مثل مجسمه علی اکبر اصفهانی. به طور کلی با انتقادات موافقم ولی به غیر از عملکرد شهرداری، هنرمندان هم از جامعه گسسته‌اند اما باید نسل جدید را بشناسیم و به آنها فکر کنیم.

حفظ بافت تاریخی با فرهنگسازی و قانون

کلانتری هم در پاسخ به صحبت‌های شاه زیدی گفت: ما چیزی به نام فرهنگسازی داریم، همانگونه که اروپاییان تمایل زیادی به مدرنیته داشتند، اما به این نتیجه رسید که هویت شهرهای تاریخی باید حفظ شود و قانون سختگیرانه گذاشتند که اگر این قانون نبود شهرهای تاریخی رم، فلورانس و ونیز وجود نداشت. پس اینکه باب میل مردم کار کنیم اشتباه است و حاکمیت باید فرهنگسازی کند همانگونه که اروپا این کار را کرد و امروز در رم یک ساختمان بلندمرتبه نمی‌بینید، حتی نقشه امروز رم با نقشه ۲۵۰ سال پیش فرقی ندارد، این کار فرهنگسازی اتفاق می‌افتد و وقتی با فرهنگسازی نشد قانون اجازه نمی‌دهد. اگر جامعه به سمت مخدر رفت نمی‌توان گفت باب میل مردم است و باید آن را قانونی کرد! چون ما نمی‌توانیم طبق سلیقه اکثریت عمل کنیم.

باقری نیز با بیان اینکه ما هرسال داریم برای مناسبت‌ها بنر می‌زنیم، پیشنهاد کرد یک المان قوی از مناسبتی مثل غدیر بسازیم و در یک نقطه شهر بگذاریم.

او این را هم متذکر شد که ما نیامده‌ایم با شهرداری مقابله کنیم، ما نقد می‌کنیم تا به نتیجه برسیم، چراکه معتقدیم تعامل و گفت و گو باید مسالمت آمیز و همراه با شجاعت باشد.

کریمی، رئیس اداره مجسمه‌سازی و المان‌های شهری سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان نیز گفت: تمام کارهای نوروز را هنرمندان ساختند و من تاکید دارم که برای نقد کارهای آنها باید اطلاعات دقیق داشته باشید. در همه جای جهان مجسمه‌ها را هنرمندان می‌سازند، اما هنرمندان باید دعوت شوند و از هنر آنها حمایت شود. در حال حاضر فراخوان و دعوت ما شفاف است، ولی هنرمندان زیادی شرکت نمی‌کنند.

مهدی جلوانی عضو سازمان نظام مهندسی و از دیگر میهمانان حاضر در این نشست با اشاره به شعر شاعر عرب که در توصیف معشوقش می گوید: «چشم های تو اصفهان است» گفت: اصفهان واقعا مثل چشم و کار کردن در آن بسیار حساس است. من هم معتقدم باید به مردم احترام گذاشت، در عین حال که باید بپذیریم نور انسان‌ها را جذب می‌کند. جوان امروز به اثری که نتواند عکسی بگیرد توجهی نمی‌کند، درحالی که نوروز امسال اثری در بهترین نقطه شهر گذاشتیم که مردم بتوانند عکس بگیرند و بعد می‌گوییم مردم رضایت داشتند.

وی تعامل یک اثر هنری با شهروندان را یکی از رموز پیروزی آثار هنری در جهان دانست و گفت: برخی مردم فکر می‌کنند باید با هر چیزی عکس بگیرند حتی اگر اثر استاد تناولی باشد، مردم عاشق عکس گرفتن هستند چون عاشق خودشان هستند که خیلی قابل احترام است ولی باید از این عشق استفاده کنیم تا فرهنگ تقویت شود. ما باید ببینیم جوان چه می‌خواهد و چه چیزی با هویت ما سازگار است و با رسیدن به یک میانه علمی و اصولی، قطعا شاهد اقبال از آن نیز خواهیم بود.

پایان بخش این جلسه شعری از مولوی بود که جلوانی خواند:

اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی

وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی

به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست

عجب تویی که هوای چنان عجب نکنی

منبع: خبرگزاری ایسنا اصفهان

خبرهای مرتبط

نشانی: خیابان هزارجریب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، خیابان اندیش، بعد از تالار سبز، جهاددانشگاهی واحد اصفهان