به گزارش جهاددانشگاهی واحد اصفهان، محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان موضوع این نشست را روایتشناسی و بیان مؤلفهها و عناصر موجود در روایات قرآنی بیان کرد و گفت: هر چند در زمانهای گذشته به قصههای قرآن توجه بیشتری میشد، اما این توجه از منظر روایتشناسی نبود، چون روایتشناسی از دستاوردهای جدید ادبیات محسوب میشود که اتفاقاً در مطالعه و بررسی کتب مقدس ادیان، جایگاه ویژهای یافته است.
امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان نیز در این خصوص اظهار کرد: در عصر کنونی، تکامل و پیشرفت نقد ادبی در عرصه قرآن به مدد ظهور چهرههایی همچون محمد عبده، سید قطب و امین الخولی رشد چشمگیری یافت. چهرههای شاخصی همچون سید قطب که نقد ادبی را در آمریکا آموخت و پس از ورود به مصر آن را بهصورت جدی دنبال کرد، تأثیر زیادی بر نقد ادبی قرآن در حوزه شناخت آن داشتند. همچنین بحث هرمنوتیک که طی چند دهه اخیر ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد، تأثیر زیادی بر فضای آکادمیک قرآنشناسی داشت و در حوزههای روایتشناسی، ریختشناسی و نقد ادبی، چه در متون کتب مقدس و چه در متون دیگر نقش خود را ایفا کرد.
وی ادامه داد: اما عرصه نقد ادبی قرآن هنوز بهمثابه سرزمین بکری است که برای مطالعه و پژوهش بیشتر کاملاً آماده و مهیاست. در مقایسه با نقدهای ادبی انجام شده درباره کتب عهد قدیم و جدید، درباره قرآن هیچ پژوهش عملی قابل توجهی صورت نگرفته و متأسفانه هنوز مسلمانان در این عرصه آثار فاخری عرضه نکردهاند. البته سید قطب اثر قابل قبول «التصویر الفنی فی القرآن» را که با نام آفرینشهای هنری در قرآن ترجمه شده، تألیف کرده، اما حدود ۶۰ تا ۷۰ سال از تولید این اثر گذشته و ما همچنان تألیف فاخر دیگری در این حوزه نداریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در ادامه به بیان روایتشناسی آیات قرآن پرداخت و افزود: عناصر روایت، چه در قصص قرآنی و چه در آیاتی که در توصیف صحنههای قیامت آمده، قابل تأمل و واکاوی است و به نظر میرسد قرآن در این زمینه، صاحب سبکی شناخته شده و مشخص باشد. هرچند قرآن در توصیف فضاهای گوناگون و به اقتضای کلام، ادبیاتی متفاوت دارد، اما سبکهای ادبی قرآن، ثابت و مشخص است.
وی به بررسی مؤلفههای زمان و مکان در روایتشناسی قرآن پرداخت و گفت: میزان پایبندی قرآن به زمان و مکان در نقل روایات نیازمند بررسی و تأمل است. حتی پایبند نبودن قرآن به این دو مؤلفه در مواضعی خاص، نکات و تحلیلهای خاصی به همراه دارد.
احمدنژاد اضافه کرد: سوره ق، سوره موسیقیایی قرآن کریم است که روایتی از مرگ به دست میدهد. صحنه روایت، از تصویر لحظه مرگ در آیه ۱۶ این سوره شروع میشود و موضوع آن کاملاً از آیات قبلی جدا و منفک است. روایت با موسیقی شعرگونهای چنین شروع میشود: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند و ما از شاهرگ او به او نزديکتريم.» همانطور که میبینیم، حروف ق در این آیات مرتب تکرار میشود. سپس در شروع آیه بعد با ذکر چهار ق، نکتهای شگفتانگیز را تذکر میدهد: «إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ؛ آنگاه كه دو فرشته دريافتكننده از راست و چپ مراقب نشستهاند.» و «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛ آدمى هيچ سخنى را به لفظ درنمىآورد، مگر اينكه مراقبى آماده نزد او آن را ضبط مىكند.»
وی ادامه داد: قرآن تا این آیه، تمام افعال را در قالب زمانی مضارع ذکر میکند، اما در آیه بعد به یکباره، سراغ فعل ماضی میرود و چنین میگوید: «وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ…؛ و سكرات مرگ به راستى در رسيد.» روایت، خواننده را با خود به زمان گذشته میبرد و با واژههای تراشیده و پرعمق، او را به تفکر در این خصوص وامیدارد. سپس در بخش دوم این آیه، راوی آیات که بهصورت سوم شخص در حال روایت صحنههای مرگ بود، تغییر موقعیت میدهد و گویی کنار مخاطب نشسته و با او، رودررو سخن میگوید: «…ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ؛ این همان است که از آن میگریختی.» آیات قبل همانند گزارشی از یک روایت بود، اما در این قسمت، التفات اتفاق میافتد و مخاطب غایب و سوم شخص، جای خود را به مخاطب حاضر و دوم شخص میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: سپس آیات اینگونه ادامه مییابد: «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ؛ و در صور دميده شود، اين است روز تهديد من و هر كسى میآيد در حالى كه با او سوقدهنده و گواهىدهندهاى است.» سائق به معنای سوقدهنده است و عرب معاصر این لفظ را برای نامیدن راننده به کار میبرد و واژه شهید، معنای شاهدی را که بسیار آگاه است، دارد. در آیات بعد، دوباره التفاتی رخ میدهد و راوی سوم شخص در کنار خواننده نشسته، او را مخاطب قرار میدهد و چنین میگوید: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ؛ به او مىگويند واقعاً از اين حال سخت در غفلت بودى، ولى ما پردهات را از جلوى چشمانت برداشتيم و ديدهات امروز تيز است.» سپس روایت دوباره به حالت قبل برگشته و ادامه گزارش را اینطور شرح میدهد: «وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ؛ و فرشته همنشين او مىگويد اين است آنچه پيش من آماده است و ثبت كردهام، به آن دو فرشته خطاب مىشود هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد، هر بازدارنده از خيرى، هر متجاوز شكاكى، كه با خداوند خدايى ديگر قرار داد، او را در عذاب شديد فرو افكنيد.»
وی بیان کرد: خطاب «أَلْقِيَا» (بیفکنید) در این آیات به کسی است که تازه به این روایت وارد شده و در ادامه، فرد مذکور شروع به سخن میکند و میگوید: «قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ؛ شيطان همدمش مىگويد پروردگار ما من او را به عصيان وانداشتم، ليكن خودش در گمراهى دور و درازى بود.» در ادامه، مجدداً به یکباره، راوی این صحنهها بهصورت اول شخص، چنین میگوید: «قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ خدا مىفرمايد در پيشگاه من با همديگر مستيزيد كه از پيش به شما هشدار داده بودم، پيش من حكم دگرگون نمىشود و من نسبت به بندگانم بيدادگر نيستم.» در ادامه، راوی، جهنم را مورد خطاب قرار میدهد و با او سخن میگوید: «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؛ آن روز كه ما به دوزخ مىگوييم آيا پر شدى و مىگويد آيا باز هم هست؟»
احمدنژاد تصریح کرد: برای نمایاندن پر شدن جهنم، از عبارت «هَلِ امْتَلَأْتِ» استفاده شده تا با تکرار حرف «ل»، حس مالامال بودن به مخاطب القا شود. در این آیه، جهنم به سخن درمیآید و میگوید: آيا باز هم هست؟ لازم به ذکر است، هنگامی که اعراب در جنگهای تن به تن مقابل سپاه دشمن قرار میگرفتند، ندا سر میدادند: هل من مبارز؟ قرآن گویی از این ساختار بهره برده و جهنم را مانند هیولای آدمخواری به تصویر کشیده است که نعرهزنان میگوید: «هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؟»
وی اظهار کرد: همانطور که در این آیات ملاحظه شد، قرآن کریم با روایتی بسیار زیبا، مرگ را به تصویر میکشد. در مواجهه با مؤلفه زمان، بین گذشته، حال و آینده سیر میکند و با راویانی که گاه اول شخص و گاه سوم شخص بودند، مکالمه و روایتی زیبا را به تصویر میکشد. برخی نویسندگان اینگونه روایات را شبیه رؤیا میدانند، چراکه در نقل رؤیاگونه نیز عنصر زمان و مکان، سیال است و انسان در این سیالیت، بهگونهای است که گویا رؤیا میبیند.