1 مهر 1402

نشست سوم «قرآن به‌مثابه متن ادبی»/پرکشش‌ترین قصه‌ قرآن

13 تیر 1402

نویسنده: کارشناس روابط عمومی

به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد اصفهان، در ابتدای این نشست محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان موضوع روایت قرآن از داستان حضرت موسی(ع) را انتخابی بجا و دقیق دانست و گفت: موسی(ع) همواره در ادبیات فارسی مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. به نظم درآوردن داستان تولد موسی(ع) از سوی پروین اعتصامی و وجود ابیات متعدد حافظ درباره او، تأییدی بر این مطلب است. مانند این بیت: «بیا که آتش موسی نمود گل/ تا از درخت نکته توحید بشنوی». همچنین روایت موسی(ع) و فرعون در ادبیات ما به‌ روایتی سمبلیک تبدیل شده است.

وی اظهارکرد: اما داستان‌ زندگی موسی(ع) در ادبیات آن‌سوی دنیا، چه ادبیات مسیحیت و چه ادبیات یهودیت نیز جایگاه ویژه‌ای به خود اختصاص داده است و اروپائیان در حوزه‌های هنر و ادبیات، فارغ از باورهای دینی خود به این داستان توجه ویژه‌ای داشته و از آن الهام گرفته‌اند. وجود مجسمه‌ها و نقاشی‌های معروف از شخص موسی(ع) و برداشت‌های داستانی متعدد از داستان زندگی او، نشان از جایگاه ویژه این پیامبر در هنر و ادبیات غربی دارد.

معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان ادامه داد: از سوی دیگر، روایات و برداشت‌های مدرن دنیای غرب از این داستان‌ نیز قابل تأمل است. برداشت ویلیام فالکنر در کتابی به نام «برخیز ای موسی»، نمونه‌ای از این روایت به شمار می‌رود که در آنجا نویسنده در عمق فرهنگ عامه، نگاهی ویژه به داستان حضرت موسی(ع) و حرکت او به سمت فرعون دارد. همچنین ساخت فیلم‌های سینمایی متعدد از این داستان و اشارات نمایشی، ادبیاتی، روانشناسی و… در آثار گوناگون، نشان از عمق نفوذ شخصیت موسی(ع) در اکثر فرهنگ‌های جهان دارد.

الهام‌بخش بودن داستان موسی(ع) در هنر

امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان نیز در این نشست به الهام‌بخش بودن قصه موسی(ع) و فرعون در حوزه‌های گوناگون هنری اشاره کرد و عناصر موجود در این روایت را درخور توجه و قابل پردازش دانست و به تعدادی از آنها اشاره کرد. وی گفت: شرایط غیرعادی تولد و رشد موسی(ع)، فرعونی که سال‌های سال به مردم ظلم می‌کرد، ملت موسی(ع) که پس از تحمل سختی‌های بسیار و کسب پیروزی، دوباره به سمت گوساله‌پرستی رفته و نهایتاً با ۴۰ سال سرگردانی مواجه شدند، همه عناصری است که قابلیت روایت و پردازش دارد.

احمدنژاد در خصوص تفاوت میان نقل روایت موسی(ع) در قرآن کریم و تورات گفت: روایت موسی(ع) در قرآن در لایه‌های عمیق‌تری بیان شده است. قرآن کریم در ۲۰ سوره راجع به لایه‌های مختلف زیست موسی(ع) صحبت کرده و در هر سوره با زاویه خاصی به داستان زندگی ایشان نگریسته است. هر چند شخصیت‌های داستانی در تمام این سوره‌ها ثابت هستند، اما قرآن در هر سوره برشی از داستان موسی(ع) را با هدفی مشخص بیان می‌کند. مثلاً، در سوره شعرا که خداوند از موضوعاتی همچون ظلم و ستمگری و سرکوب قیام‌های مردمی به دست طاغیان سخن می‌گوید، به قسمتی از داستان موسی(ع) اشاره و تاکتیک‌های فرعون در این زمینه را بیان می‌کند. در جایی دیگر به تغییر فرهنگ بنی‌اسرائیل و در موضعی دیگر، نسبت رهبری موسی(ع) با این قوم را مطرح می‌کند. در تعدادی از آیات نیز بعد فردی موسی(ع) را برجسته کرده‌ و سیر سلوکانه او را به تصویر می‌کشد، چراکه موسی(ع) نیز مانند سایر پیامبران، مسیر تکامل خود را از نقطه‌ای شروع می‌کند، این مسیر را تا رسیدن به بالندگی و تکامل ادامه می‌دهد و در این راه، نقاط ضعف خود را شناسایی و برطرف می‌کند.

وی اضافه کرد: برای مثال، روایت سوره اعراف از موسی(ع) به این ترتیب آغاز می‌شود که خداوند به او امر می‌کند الواح را با قوت بگیرد، ولی بعد از این‌ تأکید و در آیات بعد، قرآن، موسایی را به تصویر می‌کشد که در حال پرت کردن الواح است. این روایت نشان از آن دارد که موسی(ع) دارای شخصیتی هیجانی بوده است. بدیهی است که هر پیامبری صفات شخصیتی خاص خود را داشته و پیامبران با وجود ادعای متکلمان، شخصیتی شبیه به هم نداشته‌اند. مثلاً، انجام رفتارهایی این‌چنین هیجان‌زده از حضرات مسیح، ابراهیم، زکریا و یحیی(ع) اصلاً قابل تصور نیست. در طول روایت‌های قرآن از موسی(ع)، شخصیت او این‌گونه ترسیم شده است. هر چند قرآن در هر صحنه، وجه جدیدی از او را نمایان می‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: قرآن در سوره‌های گوناگون به بیان داستان موسی(ع) پرداخته، اما روایت‌ها به‌گونه‌ای‌ست که سکانسی واحد از داستان در هر سوره از زاویه دید جدیدی بیان می‌شود. گاهی از زاویه فرعون، گاهی از زاویه موسی، گاهی از زاویه بنی‌اسرائیل و گاه از زاویه زنان متعدد حاضر در داستان موسی(ع)، همچون خواهر و مادر او، دختران حضرت شعیب، همسر فرعون و… .

وی افزود: داستان موسی(ع) یکی از پرکشش‌ترین قصه‌های قرآن کریم بوده که از آغاز نزول قرآن، تقریباً در تمام سوره‌های مکی به آن اشاراتی شده است. سپس تا مدت‌ها، صحبتی از او در آیات و سوره‌های نازل‌شده نیست و در سوره‌های مدنی از موسی(ع) یاد نشده، اما در آخرین سوره نازل‌شده، یعنی سوره مائده، آخرین سکانس داستان آن حضرت به صورتی بسیار تلخ روایت شده است. در این سکانس نیز موسی(ع)، شخصیتی هیجان‌زده دارد و از خدا می‌خواهد که بین او و قوم فاسقش فاصله بیندازد.

روایت غیرخطی قرآن از داستان موسی(ع)

احمدنژاد روایت قرآن از داستان موسی(ع) را روایتی غیرخطی خواند که دارای تسلسل زمانی نبوده و در سکانس‌های گوناگونی ارائه‌ شده است. وی گفت: هدف قرآن از بیان داستان موسی(ع)، نقل روایت خطی و تاریخی زندگی او همانند آنچه در کتاب تورات ثبت‌ شده، نیست، بلکه قرآن روایت زندگی او را چنان مطرح کرده است که در هر موضع، هدف خاصی دنبال شود.

وی ادامه داد: اولین روایت قرآن از داستان موسی(ع) براساس ترتیب نزول در سوره طه نازل شده است. قرآن برای شروع داستان از عبارت «هل اتاک حدیث موسی» بهره گرفته و مخاطب را با یک پرسش مواجه می‌کند که آیا داستان موسی(ع) را شنیده‌ای؟ اطلاعات مخاطب عصر نزول از موسی(ع) بر اساس آیات پیشین قرآن که او را پیامبر الهی معرفی کرده و شنیده‌هایی از یهودیان مکه بوده است. قرآن در پاسخ به این سؤال، به جای اینکه از خانواده و نسب موسی(ع)، تاریخ رسالت او و… سخن بگوید، ناگهان مخاطب را در وسط صحنه‌ای عجیب از داستان او قرار می‌دهد و منظره‌ای غیرعادی برای او ترسیم کرده، می‌فرماید: «آن‌گاه که او آتشی دید و سپس به خانواده‌ خود گفت صبر کنید که من آتشی دیده‌ام، امید است شعله‌ای از آن برایتان بیاورم یا هدایتی یابم و راه را پیدا کنم.» در این صحنه، شاخصه‌های شخصیتی موسی(ع) همچون راهبری، امیدواری و شجاعت نمایانده می‌شود. همچنین واژه «هدی» در این آیه دارای ایهام است. معنی اول آن پیدا کردن راه و مسیر و مفهوم عمیق‌تر آن، یافتن دریچه‌ای برای هدایتی بزرگتر است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: در آیه بعد، خواننده به‌ یک‌باره با ایجاز فوق‌العاده‌ای به این صورت مواجه می‌شود: «ندا داده شد، ای موسی»؛ بیان یا حذف جزئیات از سوی قرآن قطعاً امری حکیمانه است. بیان مفصل جزئیات در روایت‌های قرآن، همواره هدفمند و در راستای اندیشه‌ محوری روایت بوده‌ و ایجازگویی آن نیز هدفمند است. در این آیه، از فعل مجهول «نودی» استفاده شده تا مخاطب متوجه نبود شناخت موسی از صاحب صدا شود. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، این روایات، نه در قالب نثر است و نه در قالب شعر، ولی روایاتی کاملاً آهنگین است.

وی گفت: در ادامه، خداوند چنین بیان می‌کند: «من همان معلم و پرورش‌دهنده تو هستم.» سپس عبارتی بسیارعجیب بیان می‌کند: «کفش‌هایت را درآور، چون تو در سرزمین مقدس طوی هستی و من، تو را انتخاب کردم. پس به آنچه وحی می‌شود، گوش فرا ده» و در ادامه، با ذکر جمله‌ای عاطفی و آهنگین که با کاربرد مصوت «ای»، لحنی عاطفی‌تر یافته است، می‌گوید: «من الله، پروردگار تو هستم. مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.» سپس ادامه می‌دهد: «زمانی خواهد آمد که آن زمان برای همه مخفی است و هر کسی به تناسب آنچه کوشش کرده، جزا داده می‌شود.»

احمدنژاد ادامه داد: در ادامه روایت، صاحب صدا سؤالی از موسی(ع) می‌پرسد: «در دست راست تو چیست» و موسی(ع) شروع به پاسخ دادن می‌کند. متن این آیه، اولین حضور و سخن موسی(ع) با صاحب صداست. بر خلاف اینکه خواننده منتظر آن است تا موسی(ع) در شرایطی غیرعادی و مجهول، بسیار موجز و خلاصه پاسخ دهد که این عصاست، اما با بیان جملات تفصیلی از سوی موسی(ع) مواجه می‌شود. بدیهی است که زبان موسی(ع)، عربی نبوده، اما قرآن در نقل سخن او این جمله را بیان می‌کند: «قال هی عصای اتوکوا علیها و….». در این آیه از ضمیر «هی» که مخصوص اشاره به جانداران بوده، به‌ جای ضمیر «هذه» که مختص بی‌جان است، استفاده شده تا میزان اهمیت و جایگاه این عصا در نزد موسی(ع) را به خواننده القا کند. در ادامه، باز هم موسی(ع) از عصای خود سخن می‌گوید و چنین بیان می‌کند: «این عصای من است. بر آن تکیه می‌کنم یا با آن برای گوسفندانم برگ می‌تکانم و نیازهای دیگری هم برای من در آن هست.»

وی اظهار کرد: تفصیل این آیات، نمایانگر ابعادی از شخصیت موسی(ع) بوده، به این صورت که او شخصیتی‌ست که همواره به تکیه‌گاه نیاز دارد و در حیطه فردی، بسیار موفق ظاهر نمی‌شود. خداوند نیز معمولاً نقش تکیه‌گاه را برای او ایفا می‌کند که نمود آن را می‌توان در استفاده از تعابیر «قلنا» به جای «اوحینا»‌ دید.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: همچنین تغییر بیان روایت از مونولوگ به دیالوگ‌های تفصیلی، نشان از شخصیت برون‌گرای موسی(ع) دارد، چراکه او خصوصاً در مواضع اقتدار، بسیار خوب سخن می‌گوید. در ادامه آیات، صاحب صدا در کمال بی‌اعتنایی و سردی، نسبت‌ به توضیحات مفصل موسی(ع) راجع به عصایش چنین امر می‌کند: «آن را پرت کن.» موسی(ع) عصا را پرت کرده و عصا به ماری متحرک تبدیل می‌شود. خداوند به او امر می‌کند که آن را بگیر و نترس. در سوره‌های دیگر قرآن، از ترس و فرار موسی(ع) در این لحظه بیشتر صحبت شده است. خداوند به او قول می‌دهد که اگر ترس به خود راه ندهد و عصا را بگیرد، به‌ زودی آن را به‌صورت اولش بازگرداند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرهای مرتبط

نشانی: خیابان هزارجریب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، خیابان اندیش، بعد از تالار سبز، جهاددانشگاهی واحد اصفهان