معرفی بهترین کتاب راهنما برای بیحوصلگی کودکان
نویسنده | اورلی شین شو شین |
مترجم | ناهید درودیان راد |
انتشارات | پرتقال |
گروه سنی | 6-8 سال |
این کتاب از مجموعه کتابهای گاستون از انتشارات پرتقال است که در هر جلد داستانی به شناخت یکی از احساسات پرداخته است و به عنوان یک راهنما برای والدین، مربیان و کودکان میتواند در شناخت احساسات و مدیریت آنها مناسب باشد.
یکی از تواناییهایی که موجب افزایش هوش عاطفی در کودک میشود، توانایی تشخیص هر یک از احساسات است. این که کودک بتواند در هر موقعیت، به ویژه موقعیتهای آزاردهنده متوجه شود که چه احساسی را تحربه میکند یا چه احساسی او را آزار میدهد و پس از شناسایی بتواند به دنبال راهکاری برای مدیریت آن احساس باشد بسیار مهم است. در بسیاری از مواقع همین که کودک بتواند علت بیقراری و آشفتگی خود دریک موقعیت را تشخیص دهد و احساس لحظهای خود را درک کند، قرار و آرامش مییابد و رفتار مناسبتری از خود نشان میدهد.
در این مجموعه داستانی، گاستون احساسات مختلفی را تجربه میکند. گاستون یک اسب تک شاخ است که یال رنگی و جادویی دارد. یالهای او زمانی که احساساتش تغییر میکنند تغییر رنگ میدهند. اگر احساس حسادت داشته باشد یالش صورتی میشود، اگر عصبانی باشد یالش قرمز میشود یا اگر ناراحت باشد یالش آبی میشود. همچنین حال دلش مثل وضعیت آب و هوا تغییر میکند. به طور مثال وقتی گاستون حالش بد است آسمان دلش بارانی است، یا اگر حالش خوب است آسمان دلش آفتابی است.شناخت احساسات با استفاده از رنگها و وضعیت آب و هوا به درک و ملموس شدن و پذیرش بیشتر احساسات، همچنین به ارتباط گرفتن بیشتر کودک با احساسات بسیار کمک کننده و موثر است. گاستون در این کتاب احساس بیحوصلگی را تجربه میکند. گاستون حوصلهاش سر رفته است. معمولا گاستون میتواند خودش را سرگرم کند، اما وقتی که نمیتواند، واقعا ناراحت میشود. کم کم یک ابر بزرگ خاکستری به او حمله میکند و دیگر هیچ چیزی برایش جالب نیست.
ابر بیحوصلگی بالای سر گاستون است و حالا نویسنده پیشنهاد میکند به جای اینکه منتظر بماند تا ابر دور شود، با یک حرکت تنفسی ابر بیحوصلگی را شکار کند. او کودک را به صورت مستقیم مخاطب قرار میدهد و می گوید: «تو هم هر وقت احساس کردی ابر بیحوصلگی بهت حمله کرده میتوانی برای رهایی از آن این حرکت را انجام دهی.» سپس نویسنده تکنیک تنفس عمیق را با زبانی ساده و کودکانه و به کمک گاستون به کودک آموزش میدهد. «گاستون چشمهایش را میبندد و در سرش چرخهای کوچکی را که از هم فاصله گرفتهاند تصور میکند.» در ادامه داستان، گاستون متوجه میشود که چطور ایده پیدا کند و با خیال پردازی روزهای خود را هیجان انگیزتر کند. «این ابر را نگاه کن دودو چقدر شبیه یک خرگوش کوچولوست.»
در انتها نویسنده به کودک میگوید:«تو هم مثل گاستون یاد بگیر تا از تخیلاتت استفاده کنی و هیچ وقت حوصلهات سر نرود.» نویسنده تلاش میکند تا علاوه بر شناخت احساسات به شیوهای عینی و ملموس، کودک را به راهبردهایی برای تنظیم و مدیریت آنها مجهز کند. تصاویر کتاب خیال پردازانه، متناسب با موضوع و موجب تصویرسازی و تجسم بالا در کودکان میشود.