سیاوش گلشیری در ابتدای این نشست، به ویژگی کتاب که آن را از آثار قبلی نویسنده متمایز کرده است، اشاره کرد و و گفت: این ویژگی حرکت روی محور ناداستان یا خاطره است. اسامی در این کتاب، حقیقی و آدمها نیز حضور حقیقی دارند و با روایتهایی مواجه هستیم که از جنس قصه و داستان واقعی هستند.
او ادامه داد: در این کتاب به داستانها و محوریت اصفهان پرداخته شده و سهم عظیمی از این قصه مبتنی بر ویژگیهای مکانی و المانهایی است که در داستانهای دیگر تکرار میشود. در کنار آن، شخصیتهایی نیز هستند که ازنظر نشانهشناسی دارای اهمیت بوده و در داستانها تکرار شدهاند.
علی خدایی از تجربیاتش در نویسندگی گفت: از یکجایی احساس کردم که باید راحتتر بنویسم، در کودکی و حتی نوجوانیِ من قصهها و روایتهای بسیار زیادی از مادربزرگ میشنیدم که روایت بودند و اگر مادربزرگِ من به این روایتها چیزی اضافه میکرد که داستانی شود، برای من قصهای بود که اتفاق افتاده و تمامشده بود و هیچچیزی برای اینکه خودم بتوانم آن را بسازم، نداشت و از دست دادنِ او به معنای رفتن همه اینها است.
خدایی با بیان اینکه جهان داستانیِ من از زنها و آدمهای محدودی تشکیل میشوند که من بر اساس آنها میتوانم داستان بنویسم و بازی کنم، ادامه داد: در کتاب «آدمهای چهارباغ» و کتاب «شب بگردیم»، آدمهای جدید دیگری وارد کار من میشوند که بسیاری از آنها را میشناسید، ولی اینها آدمهای من هستند که در جهان داستان خودم آوردهام و در اینجا زندگی میکنند. این فقط در جهان داستانی میتواند اتفاق بیفتد که افراد باهم بازی و زندگی کنند.
در ادامه نشست، گفت و گوهای بسیاری بین حضار و نویسنده شکل گرفت و خدایی برای علاقه مندان بیشتر از تجربیاتش گفت.