10 تیر 1404

ضرورت توجه به حکمرانی خوب در دنیای امروز

13 آذر 1403

آیدا علی اکبری

مفهوم حکمرانی خوب از اوایل دهه 1990 میلادی مورد توجه قرار گر فت؛ یعنی زمانی که نهادهای بین‌المللی بر این باور بودند که کشورهای فقیر و درحال توسعه موانع مختلفی پیش‌روی توسعه اقتصادی خود دارند و حکمرانی خوب نیز جایگاه خود را به عنوان یکی از عوامل پیشران رشد و توسعه اقتصادی در اقتصادهای مختلف پیدا کرد.

یادداشت از مریم طاوسی، کارشناسی ارشد برنامه ریزی توسعه گردشگری و تحلیلگر ایسپا- تعاریف مختلفی از حکمرانی خوب صورت گرفته است؛ بانک جهانی، حکمرانی خوب را به عنوان شیوه‌ای که در آن قدرت به منظور مدیریت منابع اقتصادی و اجتماعی جهت توسعه کشور به کار گرفته می‌شود، تعریف کرده است. از نظر بانک جهانی، حکمرانی خوب ناظر بر تعامل بین سه رکن دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی است. به طوری که بخش خصوصی می‌تواند با راه‌اندازی کسب‌وکار، زمینه را برای اشتغال‌زایی و ایجاد درآمد در اقتصاد فراهم سازد. دولت نیز می‌تواند بازار را کنترل و تنظیم کرده و پایه‌های حقوقی و قوانین مناسب را برای سهولت کسب وکار فراهم کند. نقش جامعه مدنی نیز ایجاد بسترهای لازم برای مشارکت گروه‌های فعال در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است (پاکروان، 1398).

در عمومی ترین استفاده، حکمرانی بر حرکت از رویکرد قبلی به نام حکومت (رویکرد قانونگذاری بالا به پایین که به دنبال تنظیم رفتار افراد و نهادها به شکل مشخص و کاملا جزئی است). به سمت حکمرانی (رویکردی که تلاش می‌کند عوامل سامانه را به گونه‌ای تنظیم کند که افراد و نهادها در درون آن عمل کنند و در نتیجه خودتنظیمی به وجود آید و سامانه به نتایج مورد نظر دست یابد) یا جایگزینی «اِعمال قدرت بر» با «واگذاری قدرت به» تأکید می‌کند. حکمرانی در مدیریت عمومی علاوه بر توجه به فعالیت این هیئت‌ها به طور عمده نقش نظارتی و بودجه‌دهی سازمان‌های دولتی را مورد ملاحظه قرار می‌دهد. این نقش سازمان‌های دولتی دربارة فعالیت سازمان‌های خصوصی بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که قراردادهای عرضه خدمات عمومی را منعقد می‌کنند(توکلی و همکاران، 1399). ضرورت حکمرانی خوب در دنیای امروز بیش از پیش احساس می‌شود. با توجه به چالش‌های جهانی مانند تغییرات اقلیمی، نابرابری‌های اجتماعی و بحران‌های اقتصادی، نیاز به رویکردهای مؤثر در مدیریت منابع و سیاست‌گذاری‌ها بیشتر از هر زمان دیگری حس می‌شود. حکمرانی خوب نه تنها به حل مشکلات موجود کمک می‌کند بلکه زمینه‌ساز پیشرفت‌های آینده نیز خواهد بود. در واقع، جوامع نیاز دارند تا با استفاده از اصول حکمرانی خوب، توانایی خود را برای مواجهه با چالش‌ها افزایش دهند.

ایده حکمرانی خوب بر اساس این تفکر شکل گرفته است که اساسا نباید یک نهاد دولتی را در بالا و بقیه نهادهای جامعه در پایین قرار داشته باشند؛ بلکه دولت همراه با بخش خصوصی و جامعه مدنی باید با هم شراکت (و نه مشارکت) داشته باشند و مانند سه شریک با تقسیم وظایف و مسئولیت‌ها به اداره امور بپردازند. بدين ترتيب، حكمراني خوب، هم شامل دولت و نحوه فعاليت آن مي‌شود و هم با درگيركردن بخش خصوصي و جامعه مدني، از یک رویکرد دولتی فراتر مي‌رود؛ زيرا اعتقاد بر اين است كه مشاركت تعاملي اين سه بخش براي توسعه انساني پايدار ضروري است. در اين راستا، «دولت وظيفه تمهيد محيط سياسي و حقوقي كارآمد»، «بخش خصوصي وظيفه توليد اشتغال و درآمد» و «جامعه مدني، تعامل سياسي ـ اجتماعي گروه‌هاي فعال براي مشاركت در فعاليت‌هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي» را بر عهده دارند.

شاخص‌هاي متفاوتی براي حکمرانی خوب از قبیل مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، شکل‌گیری وفاق عمومی، عدالت، اثربخشی و کارایی و مسئولیت پذیری از شاخص‌های صاحب‌نظران و کارشناسان این حوزه مطرح شده است(رضایی و همکاران 1400).

مشارکت : مشارکت به معنی حضور همه مردم در تصمیم گیری‌های مختلف است که هم به صورت مستقیم و هم از طریق نمایندگان و نهادهای واسطه‌ای قانونی و مشروع تحقق می یابد. مباحث مشارکت غالبا مبتنی بر وجود آزادی بیان و حق اظهارنظر همه افراد جامعه در حوزه‌های مختلف سیاسی و امنیتی خواهد بود.

حاکمیت قانون: برقراری سیستم حکمرانی خوب نیازمند چارچوب‌های قانونی عادلانه و منصفانه‌ای است که از ویژگی‌های بی‌طرفانه بودن برخوردار است. در این چارچوب باید از حقوق کلیه افراد مخصوصا حقوق محرومان محافظت به عمل آید.

شفافیت: شفافیت به معنی جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی آسان به آن برای تمامی ذینفعان مربوطه است. اطلاعات باید به اندازه کافی و به صورت قاب فهم در دسترس باشند و از طرف دیگر اتخاذ تصمیمات و اجرای آن‌ها از قوانین و مقررات مشخصی پیروی کند.

مسئولیت پذیری: حکمرانی خوب نیازمند این است که نهادها و فرآیندهای تصمیم‌گیری در یک چارچوب زمانی منطقی به همه ذینفعان آن خدمات لازم را ارائه دهد. نیل به این هدف تنها زمانی امکان پذیر است که نهادهای تصمیم‌گیر نسبت به تامین خواسته‌ها و تمایل افراد احساس مسئولیت داشته باشند.

اجماع سازی: در واقع هر اندازه که نقطه نظرات موجود در یک جامعه از تفاوت‌های زیادی برخوردار باشند بالطبع بازیگران گوناگونی نیز وجود خواهند داشت لذا حکمرانی خوب نیازمند این است که منافع و سلایق مختلف در جامعه به سمت اجماعی گسترده که بهترین و بیشترین منفعت را برای تمام اجتماع در پی دارد، هدایت کند.

عدالت و انصاف: در حکمرانی خوب همه افراد باید از فرصت‌های برابر برخوردار باشند. رفاه یک جامعه وابسته به تضمین این امر است که همه اعضای آن احساس کنند در آن جامعه ذینفع هستند. برای تحقق این امر همه گروه‌های آسیب‌پذیر باید از حمایت‌های لازم برای افزایش توانمندی‌های خود برخوردار باشند.

کارایی و اثر بخشی: حکمرانی خوب به معنی آن است که نهادها و سازمان‌های تصمیم گیرنده همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و از منابع موجود به صور کارا استفاده کنند. مفهوم کارایی در ارتباط با حکمرانی خوب به معنی استفاده پایدار از منابع طبیعی وحفاظت از محیط زیست نیز خواهد بود لذا موضوع بهترین استفاده از منابع با حکمرانی ارتباط مستقیم دارد.

پاسخگویی: پاسخگویی یک امر حیاتی برای مساله حکمرانی خوب است. نه تنها نهادهای دولتی بلکه بخش خصوصی و سازمان‌های جامعه مدنی باید نسبت به عموم مردم و همه افراد ذینفع پاسخگو باشند. به طور کلی یک نهاد یا سازمان نسبت به کسانی که در ارتباط مستقیم با تصمیمات آن‌ها قرار دارند، پاسخگو خواهند بود. لازم به ذکر است پاسخگویی بدون وجود شفافیت و حاکمیت قانون قابل اجرا نیست (صالحی، 1402).

حکومت‌ها برای اینکه بتوانند در چارچوب حکمرانی خوب به صلح و توسعه سوق پیدا کنند، باید برنامه‌ریزی‌های خود را در راستای فعالیت‌های بلندمدت تنظیم کنند، زیرا صلح پایدار و توسعه مستلزم جو آرام و دراز مدتی است که در آن بخش‌های مختلف بتوانند در یک فرآیند طولانی به ثبات و رشد دلخواه دست یابند. از سوی دیگر، حکومت خوب، رفتار رهبران، سیاستمداران، احزاب سیاسی و سایر کنشگران را کنترل می‌کند. نقش رهبری به‌ویژه در پیشبرد پروژه‌های حاکمیتی مهم است. درواقع، تضمین حکمرانی خوب برای دستیابی به صلح، دموکراسی، امنیت و توسعه پایدار برعهده‌گرفته رهبری است. برای ارتقای حکمرانی خوب و استقرار دولت‌های کارآمد، سازوکارهای مؤثری لازم است ایجاد شود که به طور سامانمند امور حکمرانی را به سمت نتایج موردنیاز ازجمله ثبات سیاسی، اجرای عدالت و توسعه پایدار پیش ببرد. این سازوکار را باید برابر یک تصمیم ایجاد کرد و با شانس و اقبال به وجود نمی‌آید (بخششی و همکاران، 1400). از این رو می‌توان گفت پیامدهای مثبت حکمرانی خوب شامل افزایش رضایت شهروندان، کاهش فساد اداری، تقویت نهادهای مدنی و ارتقاء کیفیت خدمات عمومی است. همچنین، جوامعی که دارای نظام‌های حاکمیتی مؤثر هستند معمولاً شاهد رشد اقتصادی پایدارتر و توزیع عادلانه‌تر ثروت خواهند بود. در نهایت، پیاده‌سازی اصول حکمرانی خوب نه تنها موجب تقویت دموکراسی می‌شود بلکه زمینه‌ساز صلح پایدار نیز خواهد بود.

منابع:

پاکروان، بایرام. (1399). تاثیر شاخص‌های حکمرانی خوب بر شاخص رقابت‌پذیری جهانی اقتصاد با استفاده از رهیافت تحلیل بین کشوری. پژوهش‌های اقتصادی ایران، 25(84)، 115-142.

 توکلی، غلامرضا، بابایی، سحر، و سجادیه، علیرضا. (1399). تبیین و تحلیل شاخص‌های حکمرانی خوب در ودجا. مدیریت و پژوهش های دفاعی، 19(87 )، 73-102.

رضائی، حسن، توحیدفام ،محمد، بخشایش اردستانی، احمد و تفضلی، حسین. (1401). وضعیت الگوی حکمرانی خوب در گفتمانهای اصول گرایی عدالت خواه و اصلاح طلبی (با تاکید بر شاخص‌های حاکمیت قانون، مشارکت و پاسخگویی). فصلنامه علمی مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، 10(2)، -.

صالحی، مطهره. (1402). بررسی و تبیین شاخص های تحقق حکمرانی خوب در راستای توسعه یافتگی. جغرافیا و روابط انسانی،6(1)، 318- 331.

مطالب مرتبط