یادداشت از محمدسروش جوشش- کارشناس ارشد معماری: در دنیای پرشتاب امروز، معماری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکلدهی محیط زندگی انسانها، نقشی حیاتی ایفا میکند. با این حال، رشد بیرویه و ناپایدار شهرها، مصرف بیرویه منابع و تخریب محیطزیست، لزوم بازنگری در رویکردهای سنتی معماری را آشکار ساخته است.
«نساختن» به عنوان یک مفهوم کلیدی در معماری معاصر، نه تنها به معنای پرهیز از ساختوسازهای غیرضروری، بلکه به معنای اندیشیدن عمیق به نیازهای واقعی انسان و محیطزیست است. این رویکرد، معماران را به چالش میکشد تا با طراحی هوشمندانه و خلاقانه، فضاهایی کارآمد، پایدار و زیبا خلق کنند که در عین پاسخگویی به نیازهای انسان، کمترین آسیب را به محیطزیست وارد کنند.
در معماری، پرهیز از بیهودگی و نساختن اضافی به معنای طراحی آگاهانه و هدفمند است که از هرگونه ساختوساز غیرضروری جلوگیری کند. این رویکرد تأکید دارد که معماری باید براساس نیاز واقعی، کیفیت فضا و حداقل مصرف منابع شکل بگیرد، نه بر اساس نمایش قدرت یا رشد بیمنطق. هر مترمربع ساختمان جدید به مصالح، انرژی و هزینههای نگهداری نیاز دارد. اگر این ساختوساز ضروری نباشد، علاوه بر هزینههای مالی، فشار زیادی به محیطزیست وارد میکند.

نساختن اضافی به این معناست که قبل از هر پروژهای، بررسی شود که آیا ساخت یک بنا یا فضا واقعاً ضروری است یا خیر. در حقیقت، بخش بسیار مهمی از «نساختن»، به معنای نبود امکانات ساختن نیست، به معنای رسیدن به یک تصمیم و انتخاب آگاهانه برای تولید نکردن و بوجود نیاوردن ساختهای اضافه است.
گسترش بیبرنامه و نامنظم شهرها یکی از نتایج نساختن آگاهانه است. ساخت بیشازحد، به ویژه در حومه شهرها، منجر به تخریب زمینهای طبیعی، مصرف بیشتر سوخت برای حملونقل و افزایش آلودگی میشود. در مقابل توسعه افقی بیرویه، برخی شهرها مانند کپنهاگ و بارسلونا از مدل «شهر فشرده» استفاده میکنند، جایی که به جای ساخت محلههای جدید در حاشیه شهر، از ظرفیتهای بلااستفاده داخل شهر استفاده میشود.
گاهی اوقات، نساختن به معنای باز کردن فضا برای تعامل اجتماعی، ایجاد فضاهای سبز و تنفس شهری است. برخی از بهترین فضاهای شهری در جهان، مکانهایی هستند که بهجای پر شدن با ساختمانهای جدید، فضای بازی بوده که برای مردم باقی مانده است.
به طور خلاصه میتوان از این مبحث به این نتیجهگیری رسید: معماری آگاهانه و مینیمالیسم فضایی پرهیز از بیهودگی و نساختن اضافی، نهتنها یک انتخاب زیباییشناسانه، بلکه یک ضرورت برای آینده پایدار معماری و شهرسازی است. اصل «کمتر، اما بهتر» که طراحانی مانند دیتر رامس مطرح کردهاند، در معماری نیز صدق میکند:
• کیفیت مهمتر از کمیت است.
• معماری باید با نیازهای واقعی هماهنگ باشد، نه صرفاً بر اساس رقابت یا نمایش.
• حفظ فضاهای عمومی و طبیعی به اندازه طراحی ساختمانهای جدید اهمیت دارد.
به این ترتیب، معماری باید به جای «بیشتر ساختن»، بر «هوشمندانه ساختن» و «درست نساختن» تمرکز نماید.