4 تیر 1404

ضرورت انتقال تجربه زیسته در انجام پروژه‌های شهری

22 اسفند 1403

ریحانه سادات سجادی

یادداشت از عباس کیانی- کارشناس ارشد طراحی شهری: شاید آنچنان که واژه «تجربه زیسته» در اذهان و ادبیات نظری برجسته شده است، ژرفا و اهمیت آن به صورت عملیاتی برای ما همچنان واضح و روشن نباشد و صرفا آن را مفهومی برای ارتقا سطح سخنرانی‌ها و نطق‌های خود بدانیم. اما اتفاقا به نظر می‌رسد پایه‌های این مفهوم ریشه در واقعیت دارد و برآمده از آن است. تجربیاتی را که زیسته‌ایم مرور کنیم و با نگارش آن، مسیر را در پروژه‌های شهری هموارتر کنیم. به ویژه برای مدیران پروژه که مدیریت منابع انسانی، مالی و نیز مدیریت زمان بر دوش آنان است.

در این یادداشت سعی می‌کنم تا گریزی داشته باشم بر تجربه زیسته خود در پروژه‌های شهری، به ویژه آن بخش که با بافت‌گردی در محله‌های تاریخی و شناسایی پتانسیل‌ها گره خورده است. بنابراین بر چند و چون انجام برداشت‌های میدانی در بافت‌های تاریخی تاکید دارم. به‌طور قطع، این تجربه پیکسلی از تصویر غایی شهر ماست که هر کارشناسی بنابر تجربه خود باید آن را تکمیل کند تا تصویر روز به روز باکیفیت‌تر شود.

هفته تجربه زیسته در انجام پروژه‌های شهری:

  • تجربه یک: حتما به پیشینیان خود رجوع کنید. مطمئن باشید که پروژه‌ای که شما انجام می‌دهید کاملا نو و جدید نیست. حتما پیشینیانی این مسیر را کم و بیش پیموده‌اند. به همین دلیل این افراد را جست‌وجو کنید و ارتباط خود را با آن‌ها شکل دهید. در گام اول مهم است که با کارشناسان در سازمان مربوطه وارد گفت‌وگو شوید. آنهایی که سوار بر بافت تاریخی هستند و بسیاری از بانک‌های داده را نزد خود ذخیره کرده‌اند. حال بر حسب وظیفه و یا علاقه شخصی بوده باشد، دیتایی دارند که به کار شما خواهد آمد. مطالعات پیشین را نگاهی بی‌اندازید و قبل از ورود به بافت بسیار نقشه‌خوانی کنید. تا کلیت بافت در ذهن شما بنشیند. اینکه بدانید دقیقا از کدام نقطه و معبر وارد بافت شوید بسیار مهم است.
  • تجربه دو: هنگام اولین ورود به بافت سعی کنید برای خود یک آشنا دست‌وپا کنید. این مورد به شدت در نحوه ورود شما به بافت و میزان اطلاعات دریافتی اثرگذار خواهد بود. در بافت‌گردی آن هم در بافت‌های تاریخی و سنتی این موضوع ضرورت دوچندانی دارد. اخیرا در مواجه با بافت با فردی آشنا شدم که شبکه روابط آن با محلی‌ها پیچیده بود. خود او پروژه‌ای جداگانه است که به واکاوی نیاز دارد. او از کسبه محل بود و تقریبا با تمام مالکین و همسایگان آن واحد همسایگی در یکی از محله‌های اصفهان ارتباط خوبی داشت؛ اصطلاحا می‌توانم بگویم که حرف او برو داشت. البته مهم است که بگویم او از کسبه محل بود و در همان قسمت از بافت تاریخی یکی، دو پلاک ارزشمند را به انبار کالاهای خود تبدیل کرده بود. همچنین به مرمت دو پلاکی که پیشتر برای فروش و سرمایه‌گذاری به من نشان داده بود پرداخته و تقریبا مراحل پایانی خود برای بهره‌برداری را طی می‌کرد. این موضوع در دل خود یک نکته مهم را خاطرنشان می‌کند و این است که سرمایه‌گذار کار خود را از بر است. برای بافت تاریخی نیز همین داستان صدق می‌کند. اگر مجموعه‌ای از مقدمات فراهم باشد، بافت به طور خودجوش احیا می‌شود و مسیر خود را پیدا می‌کند و نیازی به آن همه دست‌های بیرونی و مداخله دولت نیست.
  • تجربه سه: در هر برداشت میدانی تا می‌توانید راه‌های ارتباطی خود با مالک، محلی‌ها و کسبه را تقویت کنید. شماره تماس مهم‌ترین آن است. این مورد باعث می‌شود در ادامه کار سرعت شما در کارهای میدانی در آن بافت دوچندان شود. چک‌لیستی تهیه کنید و به صورت ساده برای خود نام مالک، شماره تماس، آدرس، شغل و سایر اطلاعاتی که می‌توانید را آرشیو کنید. مطمئن باشید روزی به کارتان خواهد آمد. اخیرا من با مراجعه به یکی از همین قبیل لیست‌ها سرعت خود را برای ورود به بافت و ارتباط‌گیری با مالکین و محلی‌ها افزایش دادم.
  • تجربه چهار: یکی دیگر از مهم‌ترین گروه‌های ذینفع که به شدت می‌تواند شما را کمک کند مشاورین املاک است. بالاخص در مدل پروژه‌هایی که با سرمایه‌گذار سروکار دارید. آن‌ها شما را چند مرحله جلو می‌اندازند. با یک تعامل سازنده با این گروه می‌توان جریان احیا را تسریع کرد. آنها عملا هم سرمایه‌گذار را می‌شناسند و هم مالک را، مهم‌تر از آن، زبان گفت‌وگو با آنان را از بر هستند.
  • تجربه پنج: هر فرد شما را به افراد دیگر متصل می‌کند. به همین دلیل است که بر ثبت راه‌های ارتباطی هرچه بیشتر تاکید دارم. یک فرد می‌تواند شما را به شبکه‌ای از افراد دیگر متصل کند. این موضوع لامکان است. در واقع وابستگی‌ای به مکان ندارد. برای مثال در مواجه با یکی از مغازه‌داران (فست‌فودی) که در محله جوباره بود، آدرس مالکی را یافتم که در نزدیکی مسجد عتیق مغازه داشت و پلاک تاریخی‌ای را به من معرفی کرد که در نزدیکی‌ خیابان احمدآباد بود. در واقع شبکه روابط پنهان را پیدا کنید و جست‌وجوی خود را عمق ببخشید. بانک‌های اطلاعاتی علاوه  آنچه می‌بینید آن بخشی را هم شامل می‌شود که دور از دیدگان است.
  • تجربه شش: در بازدید از بناهای تاریخی به هیچ عنوان به ظاهر و نمای بیرونی بنا اکتفا نکنید. در جریان تغییرات و دست‌کاری‌هایی که مالکین انجام می‌دهند ممکن است نمای بیرونی یک بنا شما را گول بزند و نشان دهد که نوساز است. اما همیشه کنجکاو باشید. حتما با هماهنگی مالک و یا پرس‌وجوهای محلی از پلاک بازدید داشته باشید.
  • تجربه هفت: تصاویر در زمانی که دیگر از بافت فاصله گرفته‌اید بسیار راهگشاست و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار شما قرار می‌دهد. زمانی که بازدیدها مداوم و متعدد باشد ذهن شما با انبوهی از اطلاعات مواجه می‌شود که احتمال خطا بالا می‌رود. در این زمان شما با کمک عکس‌برداری‌هایی که از پلاک و محیط پیرامونی آن انجام داده‌اید می‌توانید مشخصاتی از قبیل شیوه ساخت، سبک معماری بنا، کیفیت بنا، دسترسی، تعداد طبقات، تزیینات بنا را تشخیص دهید. مواردی این چنین بسیار بر شناخت و درک شما از بافت تاثیر خواهد گذاشت.

مطالب مرتبط