سومین نشست از سلسله نشست های خوانش هویت فرهنگی با موضوع بازخوانی کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» نوشته شاهرخ مسکوب، 12 تیرماه با ارائه سمیرا قاسمی و به همت انتشارات جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
پس از راهاندازی «دبیرخانه هویت فرهنگی» ذیل معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان، واحد انتشارات تلاش دارد با تاکید بر سرفصل فعالیتهای این دبیرخانه، در راستای دانشافزایی اعضای دبیرخانه و علاقمندان به این موضوع، جلسات خوانش متون علمی مرتبط با هویت فرهنگی را برگزار کند.
سمیرا قاسمی، دانش آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی، ارائه خود را با زبان عربی آغاز کرد و در ادامه، آیدا علی اکبری، عضو معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی اصفهان به زبان فرانسه با او به گفت و گو پرداخت. پس از تذکر الهام ترکشی، دیگر عضو این معاونت که در نشست حضور داشت، سخنران، پایان پرفورمنس را اعلام و اظهار کرد: این نمایش کمک می کرد تا به صورت ملموس، آنچه مسکوب درباره اهمیت زبان فارسی می گوید را بهتر دریابیم.
او این نشست را، پاسخی به سه پرسش اصلی «شاهرخ مسکوب کیست؟»، «کتاب هویت ایرانی و زبان فارسی چیست؟» و «ما به عنوان یک ایرانی چه وظیفه ای در قبال زبان فارسی داریم؟» دانست و برای پاسخ به نخستین پرسش ایجاد شده در ذهن مخاطب گفت: خلاصه و جامع ترین توصیف را درباره شاهرخ مسکوب علی بزرگیان در کتاب نامیرایان نوشته: «مردی که شبیه هیچ کس نیست» و این، وصف هر کسی است که به تمامی، خودش باشد.
مدیر سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی واحد اصفهان ادامه داد: کلیت آنچه درباره سیر زندگی این پژوهشگر، نویسنده و مترجم می دانیم این است که سال 1304 در شهر بابل به دنیا آمده، در دبیرستان ادب اصفهان تحصیل کرده، در دانشگاه تهران حقوق خوانده و مدتی در روزنامه «قیام ایران» قلم زده. از سال 1330 تا 1336 نیز سه بار به دلیل فعالیت های سیاسی که ناشی از گرایش به چپ بوده دستگیر شده، به زندان افتاده است.
قاسمی افزود: مسکوب بعد از انقلاب اسلامی ایران به پاریس می رود و مدتی در دانشگاه های لندن، رشته زبان و ادبیات فارسی را تدریس می کند. سال 1384 نیز به دلیل ابتلا به سرطان خون از دنیا می رود و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده می شود.
مهمترین تالیفات مسکوب: کتاب های مقدمه ای بر رستم و اسفندیار، سوگ سیاوش، روزها در راه، چند گفتار در فرهنگ ایران، داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع
این دانش آموخته ادبیات، مهمترین تالیفات مسکوب را کتاب های مقدمه ای بر رستم و اسفندیار، سوگ سیاوش، روزها در راه، چند گفتار در فرهنگ ایران، داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع معرفی کرد و توضیح داد که آثاری نظیر خوشه های خشم و پرومته در زنجیر نیز به همت این بزرگ مرد به فارسی ترجمه شده است.
او با بیان جمله ای از مسکوب، درباره اهمیت زبان فارسی به این شرح که «ایرانی بودن گرفتاری ها و بدبختی های فراوانی دارد اما زبان فارسی و ادبیات فارسی، همه چیز را جبران می کند»، بخش دوم ارائه را به معرفی کتاب هویت ایرانی و زبان فارسی که سال 1398 از سوی نشر فرزان منتشر شده اختصاص داد و گفت: کتاب، بازنویسی چند سخنرانی از شاهرخ مسکوب است که در چهار فصل ارائه شده و به طور خلاصه، سهم اهل دیوان، اهل دین و اهل عرفان را به عنوان سه گروه موثر سپهر فرهنگی ایران، در رسمیت، گسترش، اعتلا یا انحطاط زبان فارسی از بعد سقوط ساسانیان بررسی می کند.
قاسمی خاطر نشان کرد: آنچه از خلال خوانش این کتاب درباره نویسنده آن می توان دریافت، سیمای مردی منصف و فروتن است که در پیش گفتار اعتراف می کند آنچه نوشته صرفا تصوراتی درباره حقیقت است نه همه آن و هنر او چیدمانی جدید در تاریخ است تا موضوعی تازه برای گفت و گو فراهم کند، با تاکید بر اینکه گوینده، پرسنده هم هست.
این دانش آموخته ادبیات توضیح داد: کتاب «هویت ایرانی و زبان فارسی» با روانشناسی اجتماعی ایران آغاز می شود؛ مردمی که تا 200 سال بعد از سقوط نظام ساسانی به خاطر بریدن از یک نظام اجتماعی فرهنگی و سیاسی و افتادن در نظامی دیگر، دچار بهت و کرختی و بی حالی روانی بودند و بعد از دو قرن برای ادامه حیات خود به راه های مختلفی رفتند.
او افزود: مسکوب، تلاش ملت ایران برای بیرون آمدن از آن بهت تاریخی و خودیابی را، به دو دسته رویارویی مستقیم و نظامی (جنگ های به آفرید و بابک خرمدین و …) و رویارویی غیرمستقیم و فرهنگی (تلاش دهقانان، کاتبان، علما و …) تقسیم می کند و با نگاهی به تاریخ، تاکید می کند که بعد از چهارصد سال سعی مداوم، ما در رویارویی مستقیم شکست خوردیم و در رویارویی فرهنگی پیروز شدیم.
به عقیده مسکوب، هویت ملی و ایرانیت ما در جان پناه زبان فارسی حفظ شده و بعد از فروپاشی نظام ساسانی ما بدون داشتن وحدت سیاسی، وحدت فرهنگی داشتیم؛ یعنی یگانگی در ریشه و پراکندگی در شاخ و برگ.
قاسمی تصریح کرد: به گزارش این پژوهشگر، از اواخر قرن سوم هجری تلاش برای جمع آوری و حفاظت از میراث گذشتگان در بین ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان شدت گرفت و این تلاش فرهنگی آرام در اوایل قرن چهارم هجری موجب شکل گیری حکومت هایی ملی در ایران شد که استقلالی نیم بند از دستگاه خلافت داشتند؛ حکومت هایی که می کوشیدند پیوندشان را با گذشته حفظ کنند تا به حکومت شان نزد مردم مشروعیت ببخشند.
او ادامه داد: در بخش هایی از کتاب که مسکوب، به مسئله هویت ایرانی پرداخته می خوانیم که در فرهنگ ایران پیش از اسلام، تاکید بر هویت ایرانی زیاد بود به طوری که انسان های جهان به دو دسته ایرانی و انیرانی تقسیم می شدند؛ اما در فرهنگ اسلام این طبقه بندی وجود نداشته و آموزه هایی نظیر «همانا برترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست» مسئله هویت را از سرزمینی که فرد در آن زاده می شود جدا می کند و به نحوه زیستن او گره می زند.
در اندیشه مسکوب هویت امری انفعالی ست
مدیر سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی واحد اصفهان گفت: به زعم مسکوب، به این دلیل که ورود اسلام به ایران با هجومی نظامی سیاسی توأم بود و فخرفروشی فاتحان، نشان می داد هنوز آن آموزه ها در جان آنان نیز ننشسته، ایرانیان هم مسلمان شدند اما ایرانی ماندند؛ به این معنی که در ساحت هستی شناسانه هویت، با اعراب آمیخته شدند اما در ساحت جامعه شناسانه، مرز خود را حفظ کردند و امروز هویت ملی ما بر همان دو چیزی استوار است که ایرانیان را از غیر ایرانیان جدا می کرده: تاریخ و زبان.
قاسمی با بیان اینکه زبان، می تواند مردمی پراکنده را صورتمند کند، تصریح کرد: در اندیشه مسکوب هویت امری انفعالی ست که در رابطه و توجه به دیگران معنا پیدا می کند؛ هویت یعنی خود بودن، دیگری نبودن و با دیگری تفاوت داشتن. این دریافت متعلق به انسان اجتماعی است و از راه دیگران معنا پیدا می کند، بنابراین هربار که از طرف دیگران مورد هجوم قرار می گیرد، توجه بیشتری به آن جلب می شود. چنان که به گواه تاریخ سیستان و بخارا، در بیداری حس ملی ایرانیان، همواره قوم فاتح نقش اساسی داشته است و ما نظیر این بیداری را در جنگ 12 روزه اخیر نیز دیدیم.
او افزود: لازم است به یاد داشته باشیم که مسکوب به درستی در این کتاب، به مرز باریک توجه به هویت اشاره می کند و نگرانی هویت داشتن را امری منفی می داند؛ با این توضیح که اغلب کشورهایی که برای حفظ برتری سیاسی یا گسترش آن، روی هویت متفاوت خود تاکید می کنند، برخوردهای ستیزه جویانه و مهاجمانه با هرآنچه هویت متفاوتی دارد را در پیش می گیرند و این تعصب سیاسی همواره نتایجی ناگوار در تاریخ انسانی به بار می آورد.
این دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی، برآیند بررسی کتاب درباره چرایی تداوم توجه به زبان فارسی حتی در دوره حکومت ترکان غزنوی و سلجوقی در ایران را در این جمله مسکوب خلاصه کرد که: «زور آن ها بر ما و فرهنگ ما بر آن ها حکومت می کرد» و گفت: تاریخ ما بیانگر اهمیت فرهنگ است اما متاسفانه این ساحت، به دلیل ذات کند و آرام آن، همیشه به حاشیه رانده می شود.
سومین و آخرین بخش این نشست به یافتن پاسخی برای سوال «ما به عنوان یک ایرانی چه وظیفه ای در قبال زبان فارسی داریم؟» اختصاص داشت.
قاسمی در این بخش با اشاره به مطلبی که گروه روان کاوی «دیگری» در بحبوحه جنگ 12 روزه منتشر کرده بود، اظهار کرد: بعد از جنگ ما نمی دانستیم دیگر اختیار و قدرت انجام چه کاری را داریم، چون قصدیت و قدرت اجرایی ما متاثر از نیروهایی بود که خارج از کنترل ما قرار داشت و همین امر، اضطراب، فروپاشی روانی و … را افزایش می داد. گروه روان کاوی دیگری با رجوع به اندیشه های هایدگر، فیلسوف قرن بیستم به ما یادآور می شد که آیا هنگام تولد وضعیتی بهتر از این داشتیم؟ ما به جهانی پرتاب شده ایم که شرایط آن را خودمان ایجاد نکرده ایم، نه کاملا آزادیم نه مقید، و همیشه تنها راه نجات مان توجه به امکان هایی است که می توان با استفاده از آن، از همین شرایط موجود برای طرح ریزی آینده کاری کرد.
او ادامه داد: هایدگر عاملیت را در ایستادگی های درست و کوچک و اصیل معنا می کند و هادی خانیکی، استاد ارتباطات نیز با اشاره به داستان سوختن ابراهیم در آتش و تلاش پرنده ای کوچک که با منقارش روی او آب می ریزد، به اهمیت همین تلاش های درست و کوچک و اصیل در زیست فردی اشاره می کند؛ بنابراین شاید در این لحظه، تنها کاری که از ما به عنوان یک ایرانی، با آن تاریخ پر تکان و تنش برای حفظ زبان به عنوان شالوده هویتمان برمی آید این است که هر وقت حین بیان، بین چند کلمه فارسی، عربی، انگلیسی یا هر زبان دیگری مخیر شدیم، بی تردید، فارسی را انتخاب کنیم.
در ادامه این نشست، حاضران در خصوص انتخاب موضوع جلسه بعد این سلسله نشستها باهم به بحث و تبادل نظر پرداختند.