25 شهریور 1403

با هم، بهتریم

نویسنده: سمیرا قاسمی

همان‌گونه که اگر قدرت سیاسی، برای مدت طولانی در دستان عده‌ای اندک متمرکز شود از آن سوء‌استفاده می‌شود، برای نیروهای پویای درون من و شما نیز همین اتفاق می‌افتد، وقتی که به انزوا و تنهایی پناه می‌بریم، وقتی قدرت‌ خود را پنهان و از اشتراک آن امتناع می‌کنیم. آن وقت است که این قدرت، به شعله‌ای کنترل‌نشدنی در دستان ما تبدیل می‌شود و سرانجام، توانایی‌ ما و دیگران را می‌سوزاند.

مهارت خلق راه‌حل‌های پایدار در مسیر طولانی، نیازمند مشارکت متعهدانه با کسانی است که مشتاق ایجاد تغییر هستند. حل مشکلات دنیای واقعی، نیازمند همکاری است. به تنهایی کار کردن، هیچ ارزش پایداری به همراه نمی‌آورد. موفقیت، مستلزم کار گروهی است.

کارلی فیورینا، مدرس کارآفرینی، در کتاب پر فروش «راه خودت را پیدا کن»، پس از پرداختن به مفاهیم «شجاعت»، و «شخصیت»، به شرح مفهوم «همکاری» می‌پردازد تا پازل موفقیت شغلی را به تکمیل شدن نزدیک‌تر کند. او در فصل هفتم این کتاب می‌نویسد:

«مردم هیچ‌وقت مرا ناامید نمی‌کنند. هر وقت در جلسات گروهی این جمله را می‌گویم، به نظر می‌رسد افراد غافل‌گیر می‌شوند. فکر می‌کنند من احمق، گستاخ، شاید هم هر دو هستم! اما در واقع، من کاملا صادق هستم و پس از سال‌ها تجربه‌های آموزنده متقاعد شده‌ام که هر مشکلی را می‌توان با افراد مناسب حل کرد؛ وقتی «تجربه»، «چشم انداز»، «مهارت» و «توجه به جزئیات»، یک‌جا با هم جمع شوند، چیزی وجود ندارد که کار گروهی از عهده آن برنیاید.

تنوع نظرها، مانند نوعی دینامیت، بن بست‌هایی را که مانع پیش‌روی تیم است منفجر می‌کند اما اگر بپرسید چطور می‌شود این تنوع را مدیریت کرد و به همکاری رسید؟ می‌گویم: با «فروتنی» و «همدلی». وقتی این دو فضیلت آشکار باشد، همکاری واقعی امکان‌پذیر می‌شود.»

برای داشتن تجربه همکاری مؤثر، باید به تمرین کردن فروتنی و همدلی متعهد باشیم و در اولین قدم، باید از مرزهای شخصی خودمان و قبایل کوچکمان خارج شویم. این طبیعت انسانی است که بخواهیم با قوم و خویش و یا گروه دوستان قدیمی خودمان کار کنیم و حتما آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر است که با افرادی شبیه خودمان وقت بگذرانیم اما اگر بخواهیم تغییری ایجاد کنیم، باید به انسان‌هایی که متفاوت از ما فکر، نگاه و عمل می‌کنند نیز نزدیک شویم و با آن‌ها تعامل کنیم.

یک روان‌شناس بالینی به نام دکتر هنری کلاود، باور دارد که برای افزایش ارزش شرافت و داشتن زندگی هماهنگ با ارزش‌ها و عملکردهایمان، ضروری است که به «سیستمی باز» تبدیل شویم؛ یعنی خود را در معرض بازخورد، مشارکت، مربیگری، اطلاعات، و انرژی‌های گوناگون قرار دهیم. این باز بودن، گرایشی برای الحاق نیروهای درونی با نیروهای بیرونی و همچنین با کسانی است که دوستانه ما را به سمت توسعه و رشد سوق می‌دهند.

خوب است بدانیم تعریفی که مدیرعامل سابق شرکت اچ پی، برای فروتنی و همدلی ارائه می‌کند چیست:

«فروتنی، یعنی آموزش‌پذیر و در جست‌وجوی فرصت برای یادگیری بودن.» او معتقد است که ما یا در جست‌وجوی فروتنی هستیم، و یا خواه ناخواه مجبور می‌شویم به آن تن بدهیم، چون دیر یا زود متوجه می‌شویم که همه چیز را نمی‌دانیم. پس بهتر است داوطلبانه و آگاهانه، حالت شاگرد بگیریم و آماده آموختن از هر کسی باشیم، چرا که غرور، مقدمه سقوط است و هیچ‌کس، هرگز نمی‌تواند چیزی را یاد بگیرد که فکر می‌کند آن را می‌داند.

فروتنی، درک این نکته است که من نمی‌توانم به تنهایی ادامه بدهم و همدلی، توانایی شناسایی و درک مشکلاتی است که انسان‌های متفاوت با من را به جایی که اکنون هستند رسانده. فروتنی، ما را در معرض اطلاعات، بینش‌ها و خردهای جدید قرار می‌دهد، همدلی، ما را به داشتن اتحاد ترغیب می‌کند و آمیزش این دو خصیصه، ما را به رابطه‌ای واقعی با دیگران دعوت می‌کند و اجازه می‌دهد انرژی مشارکتی در کار به گردش بیفتد.

مدرس نامدار «مهارت‌های رهبری»، با نقل خاطره‌ای از کلاس‌های خود در کشورهای مختلف می‌گوید:

«هرازگاهی که با مراجعان کارگاه‌های مهارت‌های رهبری، درباره فروتنی و همدلی صحبت می‌کنم، معمولا بسیاری از افراد یواشکی شروع می‌کنند به ناله و پچ‌پچ کردن و در چشم به هم زدنی نیمی از آن‌ها مرا به عنوان مدرس کارگاه نادیده می‌گیرند!

در این مواقع، بلافاصله می‌پرسم: آیا فکر می‌کنید این‌ها ویژگی‌هایی زنانه‌ یا نشانه ضعف هستند؟ و اگر بگویند بله، توضیح می‌دهم که چقدر در اشتباهند، چون فروتنی و همدلی ویژگی‌های انسانی‌ای هستند که فقط شخصیت‌های قوی آن را می‌توانند بروز بدهند. بدیهی است که آموزش‌پذیر بودن و توجه کردن به دیگران، نسبت به گزافه‌گویی و خودخواهی، نیروی خیلی بیشتری می‌طلبد!

برای تجربه همدلی، باید این سوال را وقتی مشغول فکر کردن، حرف زدن و کار کردن با دیگران هستیم، حتما از خودمان بپرسیم: آیا من به قضاوت کردن دیگران مشغولم، یا به درک کردن آن‌ها؟

در حین تمرین متعهدانه فروتنی و همدلی، باید یادمان بماند که بین بازخورد دادن و انتقاد کردن اختلاف زیادی وجود دارد. نقد، به ویژه نقد بی‌موقع، معمولا رگه‌هایی از تخریب شخصیت را در خودش دارد اما بازخورد، سرشار از حس تلاش برای بهتر کردن است.

همه ما به بازخورد نیاز داریم؛ وقتی اشتباهی مرتکب شده‌ایم، وقتی می‌توانستیم بهتر باشیم، و بازخورد را کسانی به ما می‌دهند که به ما اهمیت می‌دهند، درباره انگیزه‌های ما تردیدهای بدبینانه ندارند و شخصیت و شعور ما را در جمع یا خلوت، زیر سؤال نمی‌برند.

وقتی انتقاد، مثل نارنجکی در دامان ما فرو می‌افتد، به واکنشی سریع نیاز دارد و ممکن است این کنش و واکنش، همه‌چیز را از هم بپاشاند. پرتاب کردن نارنجک‌ نقد به شجاعت نیاز ندارد. در حقیقت، بزدل‌ها همیشه پرتاب کننده این نارنجک‌ها هستند، بی‌اینکه متوجه باشند هیچ‌کس نمی‌تواند قدرت شخصیت را تمرین کند، در حالی که از چپ و راست به مردم حمله می‌کند، آن‌ها را در کلام و رفتار، تکه‌تکه می‌کند و امکان همکاری را از بین می‌برد.

می‌توانیم به جای تلافی کردن، متمدن باشیم و دیگران را با روح و قلبی سخاوتمند درگیر کنیم. این، قدرت همدلی است که تفاوتی ظریف بین ساکت کردن افراد و تشویق کردن آن‌ها به گفت‌وگو و استفاده از نیروی درونی آن‌ها برای حل مسئله، قائل می‌شود.

باید یادمان بماند که همکاری بدون فروتنی، فریب‌کاری است و همکاری، بدون همدلی بی‌تأثیر است؛ در عوض، یادگیری پرسش‌های باز و به کار بردن جملات همدلانه، به ما می‌آموزد که می‌توانیم در عین شجاعانه و آزادانه حرف زدن، احترام دیگران را حفظ کنیم و طعم شیرین همکاری مؤثر را بچشیم.»

سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی واحد اصفهان می‌کوشد با انتشار سلسله مطالب «کار خوانی»، مخاطبان خود را در مسیر رسیدن به شناخت بهتر خود، برای رسیدن به رضایت شغلی یاری کند. یادداشت‌های پیشین، با هشتگ کارـخوانی در شبکه‌های اجتماعی این سازمان به نشانی studentcity_isf@ قابل دسترسی‌ست و یادداشت‌های آتی نیز، به معرفی بیشتر کتاب «راه خودت را پیدا کن» اختصاص خواهد داشت؛ کتابی که راهنمایی برای تشخیص استعداد نهفته و قدرت درونی، سپس تقویت و به کار بردن آن در جهان بیرونی است.

مطالب مرتبط