ما بهعنوان نماینده جمعی از پژوهشگران معاونت پژهشی جهاددانشگاهی واحد اصفهان با سابقه نزدیک به یک دهه فعالیت در زمینه مطالعات شهری و منطقهای قصد داریم به مناسبت هفته پژوهش سال 1402، بهدور از هیاهوی برگزاری رویدادهای پرطمطراق، عصارهای از تجارب خود در زمینه مشکلات حوزه پژوهش را که در این سالها با آن مواجه بودهایم، با مخاطبان خود به اشتراک بگذاریم. از اینرو، عنوان یادداشت خود را «تلههای پژوهش» گذاشتیم تا بتوانیم از مشکلاتی که در حوزه پژوهش تجربه کردهایم، حرف بزنیم. در فرهنگ لغت دهخدا «به تله افتادن» یعنی «گرفتار مشکل غیرمنتظره شدن، درگیر شدن با مشقتی پیشبینی نشده، به فریبی فریفته شدن». ما هم در پژوهشهای خود گاهی به تله میافتیم و بعضاً برای برونرفت از مشکل پیشآمده، وقت و انرژی قابلتوجهی صرف میکنیم. تلههایی که عموماً با آنها سروکار داشتهایم بهصورت اجمالی و در عناوین زیر قابل دستهبندی است:
نبود دادهها و آمارهای مورد نیاز پژوهش
گاهی پژوهشی را آغاز میکنیم، بخشی از مسیر را میپیماییم و دقیقاً در یک بزنگاه علمی حساس در فرایند انجام تحقیق و علیرغم مراجعه به ارگانهای ذیربط برای کسب دادههای موردنیاز، به بنبست میخوریم. این موضوع زمانی بغرنجتر میشود که در آغاز پروژه، فرایند انتقال دادهها با قول قوی کارفرمای طرح، مطرح میشود، اما در خلال انجام طرح، فقدان و یا کمبود دادههای آماری و ناهماهنگی در انتقال دادهها، پژوهشگران را با چالشهای قابل توجهی مواجه میکند. تناقض در دادههای دریافتی که بهوسیله متولیان مختلف جمعآوری و یا اندازهگیری شده، نبود مرجعی جامع در کشور برای دریافت دادهها، دسترسی سخت و زمانبر به دریافت پارهای از دادهها و گران بودن برخی از دادههای مورد نیاز مانند دادههای هواشناسی و تصاویر ماهوارهای از دیگر مشکلات عمده در این زمینه است.
عدم مطابقت بودجه تخصیصیافته با مقیاس پژوهش
نگاه تقلیلگرایانه به عناوین و طرحهای پژوهشی از دیگر معضلات انجام فعالیتهای پژوهشی است. متأسفانه بهتناوب مشاهده میشود که ارقام در نظر گرفته شده در انجام طرحهای پژوهشی، فاقد صرفه اقتصادی مورد انتظار است. این امر باعث شده بسیاری از پژوهشگران به چند و چون شرکت در فراخوانهایی ازایندست با دیده تردید بنگرند. در واقع در نظر نگرفتن ارزش اقتصادی مناسب پروژههای پژوهشی باعث از دست رفتن انگیزه پژوهشگران زبده و کارآزموده جهت شرکت در فراخوانها شده و آنها را از دایره رقابت معنادار خارج کرده است. این امر به حذف تدریجی پژوهشگران باتجربه، از گستره انجام طرحهای پژوهشی میانجامد و در نهایت کیفیت نسخه نهایی پروژه به شکل چشمگیری افت میکند.
تعریف عناوین پژوهشی غیرکاربردی متناسب با نیاز واقعی جامعه هدف
برخی از عناوین پژوهشی معرفی شده در فراخوانها، اساساً بهعنوان نیاز اصلی و اولویتدار جامعه هدف مطرح نبوده و از ارزش کاربردی مورد انتظار بهرهمند نیستند. با این همه دلایلی همچون نگاه سلیقهای مدیران، اصرار بر تکرار رویههای اشتباه و موضوعات دستوری بر انتخاب موضوعات پژوهشی یک سازمان حکمرانی میکند. بهتر است در بستر چنین انتخابهایی، از ورود به مقولههای تکراری و فاقد اثرگذاری لازم اجتناب کرد.
تعریف پروژههای پژوهشی بهعنوان دستآویزی برای نگهداشت بودجههای دریافتی ارگانها و عدم عودت آن
متأسفانه برخی عناوین پژوهشی تنها به دلیل تلاش کارفرمایان بهمنظور جلوگیری از بازگشت بودجه دریافتی به مرکز، تعریف شدهاند. از اینرو، پس از واگذاری طرح به تیم مجری، شاهد نوعی بیانگیزگی و عدم پیگیری از سوی کارفرما هستیم که همین امر، سرعت مراحل انجام طرح را با کندی مواجه کرده و بعضاً به دلیل غیرضروری و بیاولویت دانستن طرح مربوطه، برخی از کارشناسان مشغول در بدنه کارفرمایی، آن را تائید نکرده و حتی پژوهشگر، ناچار است ضرورت طرح را برای این کارشناسان نیز، توجیه نماید. چیزی که عملاً انرژی زیادی از پژوهشگران گرفته و دستور جلسه بسیاری از جلسات راهبردی مشترک فیمابین کارفرما و مجری را از چارچوب طرح خارج کرده و به مباحث فرعی و غیرضروری در خصوص توجیه ضرورت طرح میکشاند.
عدم مطابقت بازه زمانی پیشنهادی کارفرما برای انجام پژوهش با زمان واقعی موردنیاز
شتابزدگی عمده کارفرمایان در دریافت نسخه نهایی پژوهش مورد انتظار ایشان، باعث شده است بسیاری از پژوهشها با اجبار کارفرماها در بازههای زمانی فشرده و غیرضروری تعریف شود. این در حالی است که برآورد زمانی و مالی پروژه در ابتدای شرکت در فراخوان از سوی پژوهشگران بارها مورد گوشزد قرار میگیرد، اما در نهایت، علیرغم اینکه زمان رسمی انجام طرح، در یک بازه کوتاهتر از زمان واقعی اعلام و ابلاغ میگردد، عموماً طرحها در واقعیت امر، در یک تایملاین طولانیتر و نزدیک به زمان پیشبینیشده توسط پژوهشگر در بدو انجام پژوهش، به اتمام میرسد و درعینحال، شتابزدگی اولیه برای اتمام طرح در زمان تعیینشده توسط کارفرما باعث عدم تمرکز کافی و بهکارگیری روشهای نو و ایدههای خلاقانه برای انجام طرح میشود.
تعریف RFPهایی با چارچوب محتوایی اشتباه و غیرمنطبق با هدف اصلی کارفرما
بسیاری از فراخوانهای پژوهشی اعلامشده از سوی کارفرماها، در قالب یکRFP مشخص ارائه میشود. چالش عمده این بخش، درهمریختگی اهداف و مفاهیم مورد خواست کارفرماهاست، که عمدتاً RFPها را فاقد شفافیت و چارچوبی مشخص مینماید. به نظر میرسد کارشناس یا کارشناسان تنظیم RFPها تصور میکنند هرچه اهداف بیشتر و بزرگتری را در RFP یک طرح پژوهشی کوچک مقیاس، جای دهند، به دستاورد بزرگتری دست یافتهاند! درحالیکه این تصور اشتباه است و نهتنها به سودآوری بیشتر کارفرما منجر نمیشود، بلکه عملاً با خلط مباحث در هم، در نهایت کارفرما ناگزیر است، عنان تعریف هدف اصلی پژوهش را از حیطه نظارت خود خارج کرده و آن را بر اساس فهم پژوهشگران شرکتکننده در فراخوان و پروپوزالهای پیشنهادی بپذیرد. اگرچه در بسیاری از مواردی از این دست، دفاع از پروپوزال پیشنهادی–هرچند هم که قوی و علمی نگاشته شده باشد- چون هدف اصلی فراخوان برای تیم ناظر/کارفرما هم روشن نیست، با مشکلات زیادی مواجه است و متقاعد کردن کارفرما بهمنظور انتخاب شیوه علمی صحیح و متناسب با هدف تدقیق شده، عملاً کار حضرت فیل است!
عدم اولویتدهی به پژوهشگران بومی توسط کارفرمایان
یکی از مشکلات اساسی در پژوهشها –بهویژه پژوهشهایی که مرتبط با حوزه مطالعات شهری است عدم توجه کارفرما به اهمیت حضور پژوهشگرانی است که بهصورت بومی و تماموقت در منطقه حضور دارند. در بسیاری موارد واگذاری پروژههای پژوهشی به یک تیم مجری خاص و خارج از میدان مطالعه، زیر چتر نام و اسم و رسم مشاوران شرکتکننده در فراخوان قرار میگیرد. درحالیکه پرواضح است انجام پژوهش موردنظر مستلزم حضور تماموقت و همهجانبه از سوی تیم مجری است. این امر بهویژه در پژوهشهایی که نیازمند کاوشهای میدانی مستمر است، بیشتر احساس میشود.
محدودیت در دسترسی به نتایج تحقیقات تخصصی و انجام پژوهشهای موازی
در انجام بسیاری از طرحهای پژوهشی بهویژه در علوم میانرشتهای همچون بستر پژوهشهای مطالعات شهری بهعلت تلفیق حوزههای مختلف علمی و تخصصی، نیاز به دسترسی و استفاده از نتایج تحقیقات پیشین است که بخشی از حوزه تخصصی مسئله موردمطالعه را پوشش میدهد. بهعلت خصوصی تلقی کردن نتایج طرحها و خودداری افراد و مؤسسات از انتقال نتایج یافتههای پیشین طرحهای خویش به دیگران، پژوهشگران مجبور به تکرار پژوهشهای پیشین برای استفاده از آنها در پژوهش خود هستند که نیاز به صرف هزینه و زمان زیادی دارد، درحالیکه این طرحها در گذشته توسط پژوهشگران متخصص آن حوزه انجام شده و نتایج آنها موجود است، بنابراین بهعلت نبود پیوند و تعامل میان پژوهشگران حوزههای مختلف، از دسترسی و استفاده از آنها محروم هستند. در مواردی نیز پژوهشهای مشابه توسط چندین سازمان و یا پژوهشگر درحال انجام است، اما به علت نبود سامانههای اطلاعاتی پژوهش و فقدان ارتباط منسجم و منطقی بین مؤسسات تحقیقاتی، پژوهشهای موازی انجام شود.
الزام در استفاده از چارچوبهای پیشین و روشهای تکراری
در بسیاری از موارد، پژوهشگران از سوی کارفرما ملزم به استفاده از روشهای تکراری و چارچوبهای از پیش تعیین شده هستند که نهایتاً بهدلیل پایین بودن درجه ریسکپذیری و انعطافپذیری کارفرماها و اعتقاد به تقلید از روشهای پیشین، قادر به استفاده از روشهای نوین و ایدههای خلاقانه برای انجام طرحها نیستند. این موضوع بهمرور زمان سبب بیانگیزگی و دلزدگی پژوهشگران و سرکوب روح و جان پژوهش و جستجوگری شده و نتیجه چندان مؤثری از طرحهای پژوهشی عاید نمیشود.
تغییر مدیران یا کارشناسان تحویلگیرنده طرح در بدنه کارفرما
بعضاً با تغییر مدیران و کارشناسان حوزه کارفرمایی طرح، در فرایند انجام آن توسط پژوهشگران، تحویلگیری نسخه نهایی طرح با مشکلات عدیدهای مواجه میشود. در این میان، نگاه سلیقهای به اولویت موضوعات پژوهشی در مدیران تغییر یافته، حتی ممکن است تصویب نهایی طرح را از اولویت برنامههای کارفرما خارج کرده و فرایند اتمام طرح را در این مرحله قفل کند.
آنچه گفته شد، تنها بخشی از اصلیترین مشکلاتی بود که پژوهشگران در فرایند انجام طرحهای خود با آن مواجهاند. قاعدتاً بهتناسب رشته تخصصی پژوهشگران، میتوان لیست دیگری نیز به این مشکلات افزود. همچنین درصورتیکه پژوهشگر بهعنوان دانشجو یا یک فرد مستقل درحال انجام پژوهشی در راستای دغدغههای خود باشد، این مشکلات میتواند به شکل جدیتری وی را درگیر کرده و فرایند پژوهش را با کندی مواجه نماید. با اینحال ارزشمند است که پژوهشگر، در راستای حفظ اخلاق پژوهش و تعهد به انجام پژوهشهای واقعی و بیطرف، علیرغم وجود تمام تلههای ذکرشده در مسیر انجام تحقیق خود، از مسیر اصلی پژوهش منحرف نشده و بتواند طرح را به نحو مطلوب به فرجام رساند. قطعاً، بهسلامت عبور کردن از این تلهها، نیازمند عزم جدی و هوشمندی پژوهشگران است، که در غیر اینصورت، هر یک از این تلهها بهتنهایی میتواند، یک پژوهش خوب را برای همیشه ابتر بگذارد!